| هجر غمبار (غزلی تقدیم به ساحت مقدس حضرت بقیه الله “عج”)  نگاهم وقف دیار تو کردم
دلم ، راهی بازار تو کردم
 
  همی دیدم طبیب دردهایی
تن و جان هر دو بیمار تو کردم
 
 
 
سخن از جانفشانی در میان شد
که نبضم را سزاوار تو کردم
 
 
 
مرا ، کز گفته ات خوشتر نیامد
و روحم ، قبض گفتار تو کردم
 
 
 
خلایق جمله بر فعلم گواهند
سرم بر حلقه ی دار تو کردم
 
 
 
گذار عمر اگر بیهوده نگذشت
تمامی صرف پندار تو کردم
 
 
 
و امّا لحظه های شادیم را
فدای هجر غمبار تو کردم
 
 
 
مرام و مسلکی آزادمردی
به خرسندی گرفتار تو کردم
 
 
 
(مهاجر)  گو همه تاب و توان را
بسیج رزم و پیکار تو کردم
 
 علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
 
 
استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/ جایز است
 |