رمضـان رفـت و بـه منزلگـه  مـا عيـد آمـد
 
 
 
مومنـان را خبـر از نصـرتِ جاويـد آمد
 
 
 
 
  
 
 
 
 
 
 
 
به سفـر شـد اگر آن مـاه ضيـوفـاتِ كـريـم
 
 
 
سرخوش و رقص كنان زهره و ناهيد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 آری ای خلـقِ بـرازنـده ، بباليـد به خويـش
 
 
 
اين ندايی اسـت كه از درگه توحيد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
 شهره گان ، شـرح مناجـات به افلاك رسيـد
 
 
 
وصف منظوم قمر رفت ، چو خورشيد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
روزه ی اهـل دلان يـكسـره مقبـول افتـاد
 
 
 
نـورِ حـق در دل آشفته به تایید آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
جـامـه ی نو به تـن آريـد معـطـر ز گـلاب 
 
 
 
شهد گلها ز سماوات ،  تراوید آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
گر چه هر ماهِ خـدا شهرِ نزول و كـرم اسـت
 
 
 
مـاه شـوال بـه ايـن هيمنـه باليـد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
در بهارانِ دُر افشان نماز و صلوات
 
 
 
شعـف و شـور چه مستـانه خراميد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
دیدی از جانب آن خالق رحمان و رحیم 
 
 
 
مهلتِ توبه ز اخلاص به تمدید آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
چشمه ی لطف بجوشيد در اين محفلِ انس
 
 
 
كشتـيِ گمشـده تـا سـاحلِ  اميـد آمد
مَلَک از وجد به مسجد شد و فریاد کشید 
بهر شکرانه جبین خاک بسایید آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
سفره ي خاطره رنگين شـده از جود و سخا
 
 
 
اين همه نقش چه بي شبهه و ترديد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
قلـمِ نقضِ ( مهاجر )  ز چـه مغـرور شـود
 
 
 
بلبـل ار نغـز و رسـا  شعـر  سـرایيـد آمد
 
 
 
 
 
 
 
 
  
 
 
 
** علی اکبر پورسلطان ( مهاجر ) **
 
 
 
( استفاده با ذکر منبع " fajr57.ir " جایز است )