نکته قابل ذکر اینکه درباره اصول و مبانی سیاست خارجی از دیدگاه امامخمینی(س) مقالات فراوانی نگاشته شد که علاقمندان میتوانند به منابع مربوط مراجعه کنند. در این جا صرفا به موارد زیر اشاره میشود: ۱. استقلالطلبی و نفی سلطه اجانب همراه با دیپلماسی فعال. ۲. دیپلماسی نوفل لوشاتو(مذاکره مستقیم و غیرمستقیم) ۳. نامه به رهبران. (گورباچف و...)
یکی از مسائل مورد بحث در اندیشه و رفتار امام خمینی(س) مسأله سیاست خارجی و روابط بینالملل و با مسامحه در تعبیر، دیپلماسی امام خمینی(س) است. البته منظور از دیپلماسی امام خمینی(س)، شیوههای تجویز شده در سیره نظری و عملی امام خمینی(س) در مورد نحوۀ اجرای سیاست خارجی از سوی نظام جمهوری اسلامی از قبیل مذاکره، گفتوگو و اعزام نمایندگان سیاسی برای توسعه روابط دیپلماتیک با سایر ملل و حکومتهای غیر متخاصم است. در این مورد طی یادداشت های قبلی اشاراتی شده اما به نظر میرسد به دلیل اهمیت راهبردی این بحث به ویژه در شرایط کنونی بررسی مستقل آن در سلسله یادداشتهای بازگشت به سنت بنیانگذار ضروری باشد.
قدر مسلم این است که مبانی دیپلماسی امام ریشه در قرآن، سنت و سیره رسول الله(ص) و پیشوایان دین و دریافت فقهی ایشان دارد و در این مبانی عنصر زمان و مکان و مصلحت مردم، دین و نظام از جایگاه ویژهای برخوردار است. همچنین اطلاعات و تجارب شخصی امام در طول دوران مبارزه، انقلاب، جنگ و تأسیس نظام و برخی ویژگیهای شخصیتی و ایمان به خدا و باور به قدرت مردم در نظر و عمل بنیانگذار مؤثر بوده است. نکته قابل ذکر اینکه درباره اصول و مبانی سیاست خارجی از دیدگاه امامخمینی(س) مقالات فراوانی نگاشته شد که علاقمندان میتوانند به منابع مربوط مراجعه کنند. در این جا صرفا به موارد زیر اشاره میشود:
۱. استقلالطلبی و نفی سلطه اجانب همراه با دیپلماسی فعال.
۲. دیپلماسی نوفل لوشاتو(مذاکره مستقیم و غیرمستقیم)
۳. نامه به رهبران. (گورباچف و...)
یکی از راهبردهای امام در سیاست خارجی استقلالطلبی و نفی سلطه اجانب است. چنانکه در یکی از پژوهشهای مربوط به این موضوع آمده است:
«استقلالطلبی و نفی وابستگی و مقابله با استعمار و سلطه خارجی در کنار مقابله با استبداد و ظلم داخلی به عنوان رکن دوم مبارزه، در طول انقلاب اسلامی، بارها و بارها در بیانات امام راحل رحمهاللهعلیه مورد تأکید ایشان بوده است و ایشان بدون هیچ مبالغه و اغراقی، بیش از هزار بار در مواضع سیاسی سه دهه مبارزه و رهبری خویش(سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۶۸)، در سخنرانیهای مختلف، مستقیماً به مسأله استقلال به عنوان یکی از اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی و البته به عنوان یک نیاز اصلی برای سایر کشورهای جهان اسلام پرداختهاند. حتی نگاهی سطحی و آماری به وصیتنامه سیاسی-الهی حضرت امام رحمهاللهعلیه نیز به خوبی مبین میزان اهمیت استقلال و عدم وابستگی مسلمین در اندیشه ایشان است.
واژه استقلال، سیزده بار در وصیتنامه امام خمینی رحمهاللهعلیه به کار رفته است و این مفهوم و زیرمجموعههای آن نزدیک به چهل بار در وصیتنامه حضرت امام رحمهاللهعلیه مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. از جمله مفاهیم و تعابیری که در ادبیات امام خمینی رحمهاللهعلیه در تبیین استقلال مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان به خودکفایی، نفی وابستگی، نفی سلطه غرب و شرق، نفی شرقزدگی و غربزدگی اشاره کرد.»(پرتال امام خمینی(س)، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، علی جعفری هُرستانی)
به عنوان نمونه «یکی از مهمترین مصادیق مبارزه امام خمینی رحمهاللهعلیه با سلطه بیگانگان، مبارزه با لایحه ننگین و استعماری کاپیتولاسیون بود که بر اساس آن، به مستشاران و تبعه آمریکایی، مصونیت قضایی داده میشد و پای آمریکا را به امور داخلی ایران باز میکرد و عزت و استقلال کشور را، که پیش از آن نیز دستخوش تعرض مستمر بیگانگان بود، بهکلی نابود میکرد. یکی از آتشینترین سخنرانیهای امام خمینی رحمهاللهعلیه علیه رژیم شاه، در آبان ماه ۱۳۴۳ در اعتراض به این قرارداد منافی استقلال رژیم شاه با آمریکا بود؛ سخنرانی تاریخی امام که نتیجه آن فشار آمریکا به شاه بود و نهایتاً موجب تبعید امام به ترکیه شد.»(همان)
امام در تبیین منطق اسلام در مورد نفی سلطه بیگانه میفرمایند:«ما منطقمان، منطق اسلام، این است که سلطه نباید از غیر بر شما باشد. نباید شما تحت سلطه غیر بروید. ما هم میخواهیم نرویم زیر سلطه... آمریکا نباید [حاکم برمقدرات ما] باشد. نه آمریکا تنها، شوروی هم نباید باشد؛ اجنبی نباید باشد. منطق ما این است و فریاد ما هم همین است.»(صحیفه امام،ج۴، ص۹۱) امامخمینی(س) استقلال ملی را به عنوان یکی از بنیادهای اسلام معرفی میکنند و میفرمایند: «بنیاد دیگر اسلام، اصل استقلال ملی است. قوانین اسلام تصریح دارند که هیچ ملتی و هیچ شخصی حق مداخله در امور کشور ما را ندارد»(صحیفه امام، ج۴، ص ۴۲۴) امام خمینی(س) استقلال کشور را در همه ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد نظر دارند و با هرگونه رابطهای، با هر کشوری که مخل استقلال ایران از هر نوعش باشد از اساس مخالفند...