تاريخ انتشار: 26 دي 1390 ساعت 20:28:38
عوامل حزن و اندوه و رفع آن

مقدمه 

برخی اوقات انسان بدون هیچ دلیل و بهانه‌ای احساس گرفتگی، بی‌حالی، دلتنگی و بی‌حوصلگی می‌کند و غمی ناآشنا درون او را می‌آزارد. برخی بر این باورند که یکی از عوامل اصلی این بی حالی و اندوه، فاصله گرفتن از جمع دوستان و نزدیکان و پناه بردن به خلوت و انزوا است؛ در حالی که نمی توان این سخن را به عنوان دلیل کامل و صحیحی تلقی کرد؛ زیرا چه بسا ممکن است انسان در میان جمع باشد؛ ولی احساس غربت و دلتنگی نماید. 

 

البته قابل انکار نیست که به طور حتم برخی عوامل ظاهری هم چون: مرگ بستگان یا دوستان، شکستها و ناموفقیتهای تحصیلی، شغلی و خانوادگی، و دارا بودن برخی روحیات و رفتارهای منفی هم چون : حس بدبینی، غرور و تکبر، خود برتر بینی، ارضا نشدن برخی تمایلات و خواسته‌ها، مشکلات مالی و اقتصادی و … نیز جزء عواملی به شمار می‌روند که در ایجاد ناراحتی درونی، بی‌حالی و کسالت روانی انسان نقش به‌سزایی ایفا می‌‌کنند؛ ولی بحث در این است که گاهی اوقات انسان به ظاهر هیچ گونه مشکل خاصی در زندگی احساس نمی‌کند؛ ولی با این همه، بی حالی و گرفتگی درونی، روح و روان او را تحت فشار قرار می‌دهد، به گونه‌ای که خود انسان نیز برای آن دلیل و علتی نمی‌یابد.

 

به‌راستی چه عواملی در بروز دلتنگی و غم درونی انسان نقش دارند؟ در این نوشتار سعی شده است تا به بررسی برخی عوامل معنوی (و غیر ظاهری) حزن و اندوه درونی انسان از دریچۀ روایات معصومین‏علیهم‏السلام پرداخته شود، بدین امید که با رعایت احکام و آموزه‌های دینی در برطرف کردن عوامل حزن و اندوه، در زندگی لحظات خوشی همراه با نشاط و شادکامی داشته باشیم.

 

 

عوامل حزن و اندوه از دیدگاه روایات

 

الف - گناه و معصیت 

 

 یکی از اصلی‌ترین عوامل بروز مشکلات، گرفتاریها و ناراحتیهای روحی و معنوی انسان، گناه و خروج از دایرۀ عبودیت و بندگی حق تعالی است که انسان را به انواع مصائب دچار می‌سازد. نکتۀ قابل توجه در این بحث این است که خداوند متعال از روی لطف و محبتی که نسبت به بندگان خود دارد، با آنان بر اساس ظرفیت و توان آنها برخورد نموده و همیشه درِ رحمت و مغفرت خود را بر بندگان گشوده است؛ از این رو در مقابل نافرمانیها و گناهان بندگان، از راههای گوناگون همانند: ابتلا به انواع بیماریها، مشکلات معیشتی و… نسبت به توجه دادن و بازگشت انسان اقدام می‌نماید، تا شاید انسان متنبه شده و به ساحت رُبوبی و جایگاه واقعی خود برگردد. در این زمینه یکی از راههای توجه دادن انسان نسبت به گناه و تلاش برای جبران آن، دچار شدن به ناراحتیها و دلتنگیهایی است که انسان در طول زندگی با آن مواجه شده و در بسیاری مواقع علت و دلیل آن را نیز نمی‌داند.

 

امام صادق‏علیه‏السلام در این باره می‌فرماید :

 

«إذا کَثُرَتْ ذُنُوبُ المُؤمِنِ وَ لَمْ یَکُن لَهُ العَمَلُ ما یُکَفِّرُهَا اِبْتَلاهُ اللهُ بالْحُزنِ لِیُکَفِّرَهَا بِهِ عَنْهُ؛(۱)‌ هرگاه گناه مؤمن زیاد باشد و عملی نیز نداشته باشد که کفاره آنها گردد، خداوند او را به [ناراحتیها و] اندوه‌[هایی] مبتلا می‌سازد تا به وسیله آن گناهانش را از او بپوشاند [و او را بیامرزد].»

 

رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نیز چنین فرمود :

 

«ساعاتُ الهُمُومِ ساعاتُ الکَفّاراتِ وَ لا یزالُ الهَمُّ بِالمؤمنِ حتّی یَدَعَهُ و ما لَهُ مِنْ ذَنْبٍ؛(۲) لحظه‌های غم و اندوه، لحظه‌های پوشاندن گناهان است و فرد مؤمن پیوسته گرفتار غم و اندوه می‌شود تا آن که از همۀ گناهانش پاک گردد.»

 

امام رضا‏علیه‏السلام نیز فرمود : «هیچ یک از شیعیان علی‏علیه‏السلام نیست که در روز، بدی یا گناهی مرتکب شود؛ مگر این که در شب اندوهی به او می‌رسد که آن بدی و گناه را فرو می‌ریزد. (۳)

 

هم چنین در روایات از گناه به عنوان عامل بروز مشکلات اقتصادی یاد شده است: رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود :

 

«إنَّ مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبَاً لا یُکَفِّرُهَا صلاةٌ و لا صومٌ . قیل : یا رسول الله! فَمَا یُکَفِّرُهَا؟ قال: اَلْهُمُومُ فِی طَلَبِ الْمَعِیشَة؛(۴)ِ برخی گناهان هستند که هیچ نماز و روزه‌ای آنها را نمی پوشاند. عرض شد :‌ ای رسول خدا ! پس چه چیز آنها را می‌پوشاند [و از بین می‌برد؟] حضرت فرمود : اندوه برای کسب درآمد و گذران زندگی.»  

 

ب - دلبستگی به دنیا 

 

 امام صادق‏علیه‏السلام می‌فرماید : 

«الرَّغْبَةُ فی الدُّنیا تُورِثُ الْغَمَّ وَالحُزْنَ؛‌(۵) دنیا خواهی غم و اندوه می‌آورد.»

 

پیامبر اعظم‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نیز فرمودند : «اَنَا زَعِیمٌ لِمَنْ اَکَبَّ عَلَی الْدُّنْیا بِفَقْرٍ لا غِنَاءَ لَهُ وَ بِشُغْلٍ لا فِراغَ لَهُ وَ حُزْنٍ لا اِنْقِطاعَ لَهُ؛ کسی که به دنیا بچسبد، من [سه چیز را] برای او قطعی می‌دانم : ‌فقری که بی‌نیازی برایش نیست، ‌گرفتاریی‌ای که از آن خلاصی نیست و غم و اندوهی که به پایان نمی‌رسد.» (۶)  

 

ج -  کوتاهی در عمل 

 

 

 علی‏علیه‏السلام می‌فرماید : «مَنْ قَصَّرَ فی العَمَلِ اُبْتُلِیَ بِالْهَمِّ؛(۷) هر که در عمل کوتاهی کند به اندوه گرفتار آید.»

 

از این رو در روایات تأکید فراوان شده است که قدر فرصتهای زندگی را بدانید و از لحظات و دقایق آن به بهترین وجه بهره ببرید. امام علی‏علیه‏السلام می‌فرماید : «بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أنْ تَکُونَ غُصَّۀً؛(۸) فرصت را قبل از آن که به اندوه تبدیل شود، دریاب.»  

 

هـ -   جزع و فزع

 

 

بی‌تابی کردن و صبر و قرار از کف دادن در هجوم مشکلات زندگی نیز یکی دیگر از عواملی است که باعث ایجاد حزن و اندوه در افراد می‌شود.

 امیرمؤمنان‏علیه‏السلام می‌فرماید :

«‌ایَّاکَ والْجَزَعَ فَإنَّهُ یَقْطَعُ الامَلَ وَ یُضْعِفُ العَمَلَ وَ یُوِرثُ الْهَمَّ؛(۹) از بی‌تابی کردن بپرهیز! که آن امید را قطع می‌کند و عمل را ضعیف می‌گرداند و اندوه به همراه می‌آورد.»

 

نکتۀ قابل توجه این که، برخی گمان می‌کنند با اظهار فقر و نداری، و عجز و لابه نزد دیگران، می‌توانند مشکل خود را برطرف نمایند؛ در حالی که در این گونه موارد نه تنها گِرِهی از کارشان گشوده نمی‌شود؛ بلکه از قدر و منزلت‌شان کاسته شده و به فقر و فلاکت بیش‌تری برای آن دچار می‌گردند؛ چرا که رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود :

 

«مَنْ تَفَاقَرَ اِفْتَقَرَ؛‌(۱۰) هر کس اظهار فقر و نداری کند، به فقر مبتلا می‌گردد.»  

 

د-   توجه به امکانات دیگران 

 

 

 رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود : 

«مَنْ نَظَرَ اِلَی ما فی أیْدِی النَّاسِ طالَ حُزْنُهُ وَ دامَ أسَفُهُ؛‌(۱۱) کسی که چشمش به آن چه در دست مردم است (امکانات و داراییها) باشد، اندوهش طولانی و افسوسش پایدار خواهد شد.»

 

این واقعیتی است که به روشنی در میان برخی مردم مشاهده می‌کنیم؛ افرادی که به‌دنبال چشم و هم چشمی و کم نیاوردن در مقابل فامیل، همسایه یا دوستان خود هستند ، با این که نهایت سعی و تلاش خود را به کار می‌گیرند تا نسبت به دارایی و امکانات دیگران کمبودی احساس نکنند و حتی رتبۀ نخست را در مسابقۀ پول جمع کردن به دست بیاورند؛ ولی با این همه، باز هم احساس می‌کنند که از برخی دیگر عقب افتاده و کمبود دارند؛ از این رو، غم و اندوه آنان ادامه داشته و رهایشان نمی‌سازد.

 

هم چنین در حدیث وارد شده است : هنگامی که آیۀ «وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ اِلَی ما مَتَّعْنَا بِهِ أزْوَاجَاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ»(۱۲)؛ «هرگز چشم خود را به نعمتهای [مادّی] که به گروههایی از آنها (کفّار) دادیم، میفکن؛ و به خاطر آن چه دارند؛ غمگین مباش» نازل شد، پیامبر خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود : «کسی که به دل داری و توجه خداوند دل خوش و صبور نباشد ، جانش بر دنیا حسرتها خورد و هر که چشم به داراییهای دیگران داشته باشد، اندوهش بسیار شود و ناراحتیش بهبود نیابد.» (۱۳)  

 

هـ -  شهوت رانی 

 

 رسول گرامی اسلام‏صلی‏الله‏علیه‏وآله فرمود :

 

«رُبَّ شَهْوَة ِساعَةٍ تُورِثُ حُزْنَاً طَوِیلَاً؛‌(۱۴)چه بسا خواهش و لذتی زودگذر که اندوهی دراز بر جای گذارد.»

 

حضرت علی‏علیه‏السلام نیز فرمود : «‌رُبَّ لَذَّةٍ فِیهَا الْحِمَام؛(۱۵) چه بسا لذتی که پیامدش مرگ است.»  

 

و- غضب بی‌جا 

 

 امام علی‏علیه‏السلام فرمودند :

 

«مَنْ غَضِبَ عَلَی مَنْ لا یَقْدِرُ أنْ یَضُرَّهُ طالَ حُزْنُهُ وَ عَذَّبَ نَفْسَهُ؛(۱۶) ‌هر که بر کسی خشم گیرد که توان آسیب رساندن به او را ندارد، اندوهش طولانی گردد و خود را عذاب دهد.»  

 

ز- منفی نگری

 

امام کاظم‏علیه‏السلام می‌فرماید : 

«مَنِ اغْتَمَّ کانَ لِلْغَمِّ اَهْلَاً؛(۱۷)‌ آن که غم خورد، شایستۀ غم و اندوه است.»

 

رسول اعظم‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نیز فرمود :‌ «اِنَّ اللهَ بِحُکْمِهِ وَ فَضْلِهِ جَعَلَ الرُّوحَ وَ الْفَرَجَ فِی الْیَقین وَ الرِّضَا وَ جَعَلَ الهَمَّ وَ الْحُزْنَ فِی الشَّکِّ وَ السَّخَطِ؛ خداوند از روی حکمت و فضل خویش، آسایش و شادمانی را در یقین و راضی بودن به قضای الهی قرار داد و غم و اندوه را در شک و ناخشنودی.» (۱۸)

 

رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در روایتی با اشاره به همین نکته فرمودند : «مَنْ أکْثَرَ الاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللهُ مِنْ کُلّ ِهَمٍّ فَرَجَاً وَ مِنْ کُلّّ ضِیقٍ فَرَجَاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ؛ هر کس زیاد استغفار کند، خداوند گِرِۀ غمهای او را بگشاید و از هر تنگنایی بیرونش بَرَد و از آن جا که گمانش را هم نمی‌برد، روزیش رساند.» 

 

عوامل رفع حزن و دلتنگی

 

برای درمان و رفع دلتنگی، کم حوصلگی و حزن و اندوه درونی، دو نوع برخورد و درمان امکان دارد :

 

گونۀ اول، آن است که به درمان ظاهری آن پرداخته و با مشغول ساختن خود به تفریحات و کارهای مورد علاقه، حضور در جمع دوستان و آشنایان، و امثال آن، لحظات، دقایق و حتی ساعاتی خود را از آن وضع کسل کننده و دلتنگی نجات دهیم.

 

گونۀ دوم، این است که با شناخت دقیق علت این بی‌حالی و دلتنگی، به درمان اساسی و واقعی آن بپردازیم. در این نوشتار به دنبال ارائۀ راه حلهایی هستیم.

 

الف - استغفار

 در نگاهی کلی و برخاسته از متون و آموزه‌های دینی، عمده مشکلات انسان، نشأت گرفته از نافرمانیها و گناهانی است که عواقب شوم آن به شیوه‌های گوناگون معیشتی، جسمی، روحی – روانی، فکری و … بروز یافته و انسان را به درماندگی می‌کشاند.

 

رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله در روایتی با اشاره به همین نکته فرمودند : «مَنْ أکْثَرَ الاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللهُ مِنْ کُلّ ِهَمٍّ فَرَجَاً وَ مِنْ کُلّّ ضِیقٍ فَرَجَاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ؛ هر کس زیاد استغفار کند، خداوند گِرِۀ غمهای او را بگشاید و از هر تنگنایی بیرونش بَرَد و از آن جا که گمانش را هم نمی‌برد، روزیش رساند.» (۱۹)

 

ب - دوستی با خدا 

 به طور حتم داشتن ایمانی خالصانه و از روی علم و یقین که در اعماق وجود انسان نفوذ کرده و تمامی اعضا و جوارح را تحت کنترل و ارادۀ خود در آورده باشد، از مهم‌ترین عوامل رفع حزن و اندوه به شمار می رود؛ زیرا انسانی که به مقامی چنین رفیع دست یازیده باشد، دارای یقینی صادق، صبر و تحملی شگفت و توکل و اعتمادی تحسین برانگیز بوده و همه چیز را زیبا و خواستنی می‌بیند و چیزی در عالم هستی برای او ناخوش و دلگیر کننده به شمار نمی‌رود.‌ به همین علت است که حضرت زینب‏علیهاالسلام در اوج گرفتاریها و مصیبتهای کربلا در پاسخ یزید می‌فرماید :

«ما رَاَیْتُ اِلَّا جَمِیلَاً؛(۲۰)‌من جز زیبایی چیزی ندیدم.»

 

خداوند متعال نیز در قرآن کریم یکی از نشانه‌های مؤمنان راستین و دوستان واقعی خود را چنین بر می شمارد: «‌اَلا إنَّ أوْلِیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنوُن»؛(۲۱) «بدانید که دوستان خدا را هراسی نیست و اندوهگین نمی‌شوند.»

 

ج - راضی بودن به تقدیر الهی 

 امام صادق‏علیه‏السلام می‌فرماید :

«إنْ کانَ کُلُّ شئٍ بِقَضاءٍ وَ قَدَرٍ فَالْحُزْنُ لِمَاذَا؟؛ اگر همه چیز بنابر قضا و قدر است؛ پس اندوه چرا؟»(۲۲) امیرمؤمنان‏علیه‏السلام نیز می‌فرماید : نِعْمَ الطَّارِدُ لِلْهَمِّ اَلاِ تّکالُ عَلَی الْقَدَرِ؛‌چه نیکو غم زدایی است توکل کردن به تقدیر (الهی).» (۲۳)

 

د- برخی ذکرها 

 ذکر گفتن، به یاد خدا بودن و استعانت طلبیدن از ذات پاک اوست که به واسطۀ برخی اذکار، بر زبان جاری شده و حلقه وصل خالق و مخلوق می‌گردد. در روایات برای رفع حزن و اندوه، ذکر «حوقله» بسیار سفارش شده است.

 

امام صادق‏علیه‏السلام می‌فرماید :‌ «اِذَا حَزَنَک اَمْرٌ مِنْ سُلْطَانٍ اَوْ غَیْرِهِ فَاَکْثِر مِنْ قَولِ «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلا بِاللهِ» فَاِنَّها مِفْتَاحُ الفَرَجِ وَ کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الْجنَّةِ؛ هر گاه از سوی حاکمی یا دیگران اندوهی به تو رسید، «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ» را فراوان بگو! ‌که آن کلید گشایش و گنجی از گنجهای بهشت است.» (۲۴) و فرمود : «إذا نَزَلَتِ الْهُمُومُ فَعَلَیْکَ بِلا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ؛ هر گاه غمها [بر تو] فرود آمد، بر تو باد به گفتن ذکر لا حول و لا قوة الا بالله.» (۲۵)

 

رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله نیز فرمودند : «‌اَمَانٌ لِاُمَّتی مِنَ الْهَمِّ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ الَّا بِاللهِ، لا مَلْجَأ وَ لا مَنْجَی‏ مِنَ اللهِ إلَّا إلَیْهِ؛ [گفتن این دو جمله :] هیچ جنبش و نیرویی مگر به اتکای خدا نیست و پناه و گریزی از خدا جز به سوی او نیست، امت مرا از غم و اندوه در امان می‌دارد.» (۲۶)

 

هـ - صبر و تحمل

 

گاهی در زندگی مشکلاتی به وجود می‌آید که حلّ‌ آنها از توان انسان بیرون است و دل سردی و ناخرسندی به دنبال می‌آورد. در چنین مواقعی کنار آمدن با مشکلات، گاهی اوقات بهترین درمان و راه حل است و این که انسان توجه داشته باشد که همه چیز به دست خداوند متعال است و برخی اوقات به دلایل گوناگون و بر اساس مصلحت، مشکلات و مصائبی برای انسان پدید می‌آید که راضی بودن به رضای الهی، موجب آرامش و صبر شده، انسان را یاری می‌نماید تا حوادث ناگوار را تحمل کند.

 

 علی‏علیه‏السلام می‌فرماید : «وَالدَّهْرُ یَوْمَانِ : یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ. فَإذَا کانَ لَکَ فَلا تَبْطَرْ وَ إذَا کانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ؛ زمانه دو روز است : روزی با تو و به نفع توست و دیگر روز بر علیه تو. اگر با توباشد سرمست مشو و اگر بر تو باشد [دلگیر و دلتنگ مباش و] صبر نما.» (۲۷)

 

امیر‌مؤمنان‏علیه‏السلام فرمود : «اِطْرَحْ عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهمُومَ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ وَ حُسْنِ الْیَقیِنِ؛(۲۸) اندوه های که بر تو وارد می‌شود با صبر قاطع و یقین نیکو دور ساز.»

 

و- رفاقت (جلسات انس)

 

از اموری که در انبساط روح و روان، آرامش و زدودن غم و اندوه در انسان مؤثر است، داشتن دوستان باصفا و اهل معرفت، شادی و برقراری جلسات انس و گفتگوهای صمیمانه با آنان است؛ زیرا صفای زندگی را در هم دمی با رفیق نیک می‌توان یافت.

 

گفت حکیمی که مفرِّح بود

آب و می و لحن خوش دوستان

هست و لیکن نبود نزد عقل

هیچ مفرِّح چو رُخ دوستان(۲۹)

 

امیر مؤمنان علی‏علیه‏السلام دوست خوب را نجات‌بخش انسان از تنهایی و غم و اندوه می‌داند و می‌فرماید : «الإخْوَانُ جَلاءُ الْهُمُومِ وَ الأحْزَانِ؛ برادران، برطرف کننده زنگار غم و اندوه‌اند.» (۳۰)

 

به قول رودکی :

هیچ شادی نیست اندر این جهان

برتر از دیدار روی دوستان

هیچ تلخی نیست بر دل تلخ‌تر

از فراق دوستان پُر هنر

 

ز – نظافت 

 نظیف بودن و آراستگی ظاهر(چهره، لباس و…) از جمله چیزهایی است که در آموزه‌های دینی نسبت به آن سفارش فراوان شده است؛ که البته با کمال تأسف امروزه برخی به بهانۀ اسراف و توجیهات اشتباه دیگر، با ظاهری ژولیده و چه بسا زننده مشاهده می‌شوند که به نظر می‌رسد تمیزی و نظافت را با به روز بودن و لباسهای گران قیمت پوشیدن و امثال آن اشتباه گرفته‌اند. در هر صورت ما به روایات مراجعه کرده و قضاوت را بر عهدۀ خواننده می‌گذاریم.

 

در روایتی از امام صادق‏علیه‏السلام آمده است : «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّل وَ یُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُس، فَاِنَّ اللهَ اِذَا اَنْعَمَ عَلَی عَبْدِهِ نِعْمَةً أَحَبَّ اَنْ یَرَی عَلَیْهِ اَثَرَهَا. قِیلَ : کَیْفَ ذَلکَ؟ قالَ : یُنَظِّف ثَوْبَهُ وَ یُطَیِّب رِیحَهُ وَ یُجَصِّص دارَهُ وَ یَکنِس اَفْنِیَتَهُ؛(۳۱) خداوند زیبایی و آراستگی را دوست دارد و کثیفی و ژولیدگی را دشمن دارد، خداوند دوست دارد وقتی به بنده خود نعمتی می‌دهد اثر آن را در او مشاهده کند [و بنده آن نعمت را نمایان سازد.] پرسیدند : این ظاهر کردن نعمت به چه چیز است؟ فرمود : لباسش را تمیز کند، خود را معطر سازد، و خانه‌اش را گچ‌کاری کند و فضای جلوی خانه را جارو کند… .»

 

امیرمؤمنان‏علیه‏السلام می‌فرماید : «غُسْلُ الثِّیابِ یَذْهَبُ الْهَمَّ وَ الْحُزْنَ؛ شستن جامه‌ها غم و اندوه را از بین می‌برد.» (۳۲)

 

هم چنین استفاده از لباسهای رنگ روشن و نیز استحمام و شستشو، مسواک زدن(۳۳)، پیرایش مو(۳۴) و … از موارد اندوه‌زای دیگری است که در روایات بدانها سفارش شده است.

 

ح - برخی خوراکیها 

 پس از طوفان نوح‏علیه‏السلام، زمانی که آب فروکش کرد و استخوانهای مردگان نمایان شد، حضرت نوح‏علیه‏السلام با دیدن آن صحنه بسیار بی‌تاب و اندوهگین گشت؛ پس خدای تعالی به او وحی کرد که : انگور سیاه بخور تا غمت زدوده شود.» (۳۵)

 

امام صادق‏علیه‏السلام نیز می‌فرماید : «شَکَی نَبِیٌّ مِنَ الْاَنْبِیَاءِ اِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَمَّ، فَأمَرَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَکْلِ الْعِنَب؛ یکی از پیامبران از غم و اندوه به درگاه خداوند شکوه کرد؛ خداوند به او دستور داد انگور تناول کند.» (۳۶)

 

هم چنین خوردن کشمش،(۳۷) روغن زیتون،(۳۸) گلابی(۳۹) و… برای زدودن غم و اندوه سفارش شده است.

 

ط - گردش در طبیعت

 

حضرت علی‏علیه‏السلام با اشاره به فرح بخشی جلوه‌های گوناگون طبیعت می‌فرماید : «فَهِیَ تَبْهَجُ بِزِینَةِ رِیَاضِهَا وَ تَزْدًهِی بِمَا اُلْبِسَتْهُ مِنْ رَیْطِ أزَاهِیرِهَا وَ حِلْیَةِ مَا سُمِطَتْ بِهِ مِنْ نَاضِرِ أنْوَارِهَا وَ…؛ زمین به وسیلۀ باغهای زیبای خود، همگان را به سرور و شادی دعوت می‌کند و با لباس نازک گلبرگها که بر خود پوشیده است، هر بیننده‌ای را به شگفتی وا‌می‌دارد و با زینت و زیوری که از گلوبند گلهای گوناگون خود را آراسته است، هر بیننده‌ای را به نشاط و وجد می‌آورد.» (۴۰)

 

هم چنین می‌فرماید: «النَّظَرُ إلَی الْخُضْرَهِ نُشْرَةٌ؛ نگریستن به سبزه‌ها مایۀ شادمانی است.» (۴۱)

 

ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت

ناگه برود زتن روان پاکت

بر سبزه نشین و خوش ِبزی روزی چند

زان پیش که سبزه بر دَمَد از خاکت

 

همراهی غم و شادی

 

واقعیت این است که غم و شادی از یک دیگر جدایی ناپذیر بوده و در هر زمان و مکانی که شادی حضور یابد، در کنار آن یا لحظاتی پس از آن غم و اندوه نیز رخ خواهد نمود. به راستی چرا چنین است؟

در روایات نیز به همراهی غم و شادی اشاره شده است. رسول خدا‏صلی‏الله‏علیه‏وآله می‌فرماید : «ما مِنْ دَارٍ فیها فَرْحَةٌ إلا یَتْبَعُهَا تَرْحَةٌ؛ هیچ خانه‌ای نیست که در آن شادی باشد؛ جز این که در پی آن غمی بدان رسد.» (۴۲)

 

و فرمود : «مَعَ کُلِّ فَرْحَهٍ تَرْحَهٌ؛(۴۳) با هر شادی، غمی است.»

 

امیرمؤمنان‏علیه‏السلام نیز می‌فرماید : «کُلُّ سُرورٍ مُتَنَغِّصٌ؛(۴۴) هر نوشی را نیشی است.»

 

علامه مجلسی در حاشیۀ کتاب شریف «بحار الانوار» بعد از ذکر این روایت، در تبیین معنای آن، دلیل همراهی غم و شادی را چنین بیان می‌کند : «معنای حدیث این است که هر سرور و خوشی در دنیا، غمی را به دنبال خواهد داشت؛ گویا خداوند با این همراهی می‌خواهد انسان را از غفلت زدگی و دل بستن به خوشیهای زودگذر دنیایی برهاند.» (۴۵)

 

و ما مِنْ فَرْحَةٍ إلا سَتُعَقِّبُ تَرْحَةً

وَما عامِرٍ إلا وَشِیکَاً سَیَخْرِبُ

 

هیچ خوشی نیست؛ مگر این که به دنبال خود غم و اندوه می‌آورد و هیچ عمران و آبادی نیست؛ مگر این که به زودی خراب خواهد شد. (۴۶)

 

صائب تبریزی می‌گوید :

 

ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه کن

در برومندی ز قحط برگ و بار اندیشه کن

از نسیمی دفتر ایام بر هم می‌خورد

از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن

روی در نقصان گذارد ماه چون گردد تمام

چون شود جام تو لبریز از خمار، اندیشه کن

ای که می‌خندی چو گل در بوستان بی‌اختیار

وز گلاب گریه بی‌اختیار، اندیشه کن

بر لب بام خطر نتوان به خواب امن رفت

ایمنی خواهی ز اوج اعتبار اندیشه کن

 

صائب تبریزی در جایی دیگر همراهی غم و شادی را این گونه به تصویر می‌کشد :

ماتم و سور جهان با یک دگر آمیخته است

آب می‌گردد به چشم، از خنده بی‌اختیار

 

از این رو در روایات برای پیشگیری از وقوع حادثۀ ناگوارِ پس از شادی، راهکاری بیان شده است و آن این است که انسان پس از شادی و خنده بگوید : «اللهُمَّ لا تَمْقُتْنِی؛ خدایا! بر من خشم مگیر.» (۴۷)

 

اندوه پسندیده

 

«جابر جُعفی» یکی از یاران باوفای امام باقر‏علیه‏السلام می‌گوید :‌ «در حضور امام باقر‏علیه‏السلام دلم گرفت. به حضرت عرض کردم : ‌فدایت شوم! گاهی اوقات بدون آن که مصیبتی یا گرفتاریی به من رسد، اندوهگین می‌شوم؛ چندان که همسرم و دوستم آن را در چهره‌ام می‌خوانند. حضرت فرمود :‌ آری، ای جابر! خدای عز و جل مؤمنان را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خویش در آنها جاری ساخت؛ از این روست که مؤمن برادر تنی و واقعی مؤمن است. پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد آن روح دیگر اندوهگین شود؛ زیرا او نیز از جنس اوست.» (۴۸)

 

هم چنین از امام رضا‏علیه‏السلام سؤال شد : «چرا فردی غمگین می‌شود، بی‌آن که علت اندوه خود را بداند؟

حضرت فرمود : ‌اگر اندوهی به او رسد بداند که برادرش غمی دارد، هم چنین است اگر بی دلیل شاد شود.» (۴۹)

 

یکی دیگر از مصادیق اندوه و حزن پسندیده در موارد ذکر مصائب ائمه‏علیهم‏السلام است که آثار و فواید بسیار زیادی بر آن مترتب می‌باشد که در روایات بدانها تصریح شده است.

 

 امام صادق‏علیه‏السلام فرمود :

«نَفَسُ الْمَهُمومِ لَنا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأمْرِنَا عِبَادَةٌ؛(۵۰) کسی که برای ما نگران باشد و به خاطر ستمی که بر ما رفته، غمگین شود،‌ نفس کشیدنش تسبیح است و غم خواریش برای ما عبادت است.»

 

ابو بصیر می‌گوید : «با یکی از یاران خدمت امام صادق‏علیه‏السلام رسیدیم. به آن حضرت عرض کردم : ‌فدایت شوم، یابن رسول الله! من گاه بدون آن که بدانم دلیلش چیست، غمگین و اندوهناک می‌شوم!

امام صادق‏علیه‏السلام فرمود : ‌آن غم و شادی از ما به شما می‌رسد؛ ‌زیرا اگر اندوه یا سروری به ما برسد بر شما نیز وارد می‌گردد؛ چون ما و شما از نور خدای عزوجلّ هستیم.» (۵۱)

 

به تعبیر دیگر، هستی شیعه متأثر از حزن و سرور ائمه معصومین‏علیهم‏السلام می‌باشد.

 

پاورقي ها :

 

(۱) الدعوات، قطب راوندی، مؤسسه امام مهدی‏علیه‏السلام، چاپ اول، قم، ۱۴۰۷، ص۱۲۰؛ بحار‌الانوار، ج۷۰، ص ۱۵۷٫

(۲) بحار الانوار، محمدتقی مجلسی، بیروت، مؤسسه وفاء، ج ۲، ۱۴۰۳، ج۶۴، ص ۲۴۴٫

(۳) بحار الانوار، ج۶۵،‌ص ۱۴۶٫

(۴) الدعوات، قطب راوندی‌، ص۵۶؛ مستدرک الوسائل، محقق نوری طبرسی‌، نشر آل البیت، ۱۴۰۸، چاپ اول، ج۱۳،ص ۱۳٫

(۵) بحارالانوار، محمد تقی مجلسی، ج۷۵، ص۲۴۰؛ میزان‌الحکمه، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، قم، چاپ اول، ج۱، ص۶۱۰٫

(۶) بحارالانوار، ج۷۰،ص۸۱٫

(۷) نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه دشتی، مشهد، نشر امامت، چ۱، ۱۳۸۴، کلمات قصار،۱۲۷٫

(۸) همان، خطبه ۳۱٫

(۹) مستدرک الوسائل، محقق نوری طبرسی، ج ۲، ص ۴۲۱؛ بحارالانوار، ج ۷۳،‌ص ۱۴۴٫

(۱۰) تحف العقول، ابن شعبه حرّانی، تحقیق علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، ۱۳۶۳، ص۴۲؛ بحار الانوار، ج۷۳‌، ص ۳۱۶٫

(۱۱) بحار الانوار، ج ۷۴،ص ۱۷۲٫

(۱۲) حجر/۸۸٫

(۱۳) بحار الانوار، ج ۷۰، ص ۸۹؛ میزان الحکمه، ج۱، ‌ص ۶۱۱٫

(۱۴) میزان الحکمه، ج۴، ص۳۴۸۰٫

(۱۵) همان، ص۳۴۷۷٫

(۱۶) کافی، شیخ کلینی، ۸ جلدی، تحقیق علی اکبر غفاری، دارالکتب الاسلامیه (آخوندی)، چاپ سوم، ۱۳۸۸ و چاپ چهارم، ۱۳۶۵، ج ۸، ص۲۴؛ تحف العقول، ص ۹۹٫

(۱۷) بحار الانوار، ج ۶۸،‌ص ۱۵۳٫

(۱۸) تحف العقول، ‌ص ۶٫

(۱۹) عدة الداعی،‌ ابن فهد حلّی، قم، نشر وجدانی، ص ۴۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص ۲۷۷٫

(۲۰) بحار الانوار،ج ۴۵، ص ۱۱۵٫

(۲۱) یونس/۶۲٫

(۲۲) خصال، شیخ صدوق، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ص ۴۵۰؛ بحار الانوار، ج۷۵، ‌ص۱۹۰٫

(۲۳) میزان الحکمه، ج ۱، ص۶۱۱٫

(۲۴) بحا ر الانوار، ج ۷۵، ص ۲۲۷٫

(۲۵) میزان الحکمه، ج ۱، ص ۶۱۳٫

(۲۶) بحار الانوار، ج ۷۴، ‌ص ۵۸٫

(۲۷) نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۹۶٫

(۲۸) نهج البلاغه، نامه ۳۱٫

(۲۹) سنایی غزنوی.

(۳۰) عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی الواسطی، تحقیق حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، چ۱، ۱۳۷۶ش، ص ۶۵٫

(۳۱) امالی، شیخ طوسی، دارالثقافة، قم، چ۱، ۱۴۱۴، ص۲۷۵؛ مکارم الاخلاق، شیخ طبرسی، نشر شریف رضی، چ۶، ۱۳۹۲، ص ۴۱٫

(۳۲) وسائل الشیعة، ج۵، ص ۱۴٫

(۳۳) همان، ‌ص ۵۶۶٫

(۳۴) کافی، ج۶، ص ۴۸۵٫

(۳۵) کافی، ج ۶،‌ ص ۳۵۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۱۵۰٫

(۳۶) کافی، ج۶،‌ ص ۳۵۱؛ وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۱۵۰٫

(۳۷) خصال، ص ۳۴۴٫

(۳۸) عیون اخبار الرضا‏علیه‏السلام، شیخ صدوق، نشر اعلمی، بیروت، چ۱، ۱۴۰۴، ج ۱، ‌ص ۳۹٫

(۳۹) وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص۱۶۶٫

(۴۰) نهج البلاغه، خطبه ۹۱٫

(۴۱) وسائل الشیعه، ج۲، ص ۱۴۳٫

(۴۲) بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۴۲٫

(۴۳) همان، ج ۷۴، ص ۱۶۴٫

(۴۴) میزان الحکمه، ج۱، ص ۶۱۳٫

(۴۵) بحارالانوار، ج۷۴، ص ۱۶۴٫

(۴۶) کتاب العین، خلیل فراهیدی، دار الهجره، چ۲، ۱۴۰۹، ج۳،‌ ص ۱۹۰٫

(۴۷) کافی، ج۲، ص ۶۶۴٫

(۴۸) کافی، ج۲، ‌ص ۱۶۶٫

(۴۹) بحار الانوار، ج ۷۱،‌ ص ۲۲۷٫

(۵۰) کافی، ج۲،‌ص۲۲۶٫

(۵۱) بحار الانوار، ج ۵۸، ص ۱۴۵٫

 

منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره ۱۲۱

 

** با تشكر از ارسال كننده : جناب آقاي علمدار **

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=7656
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.