تاريخ انتشار: 25 دي 1390 ساعت 16:24:25
اثبات ولایت و خلافت امیر المؤمنین علی علیه السلام در قرآن كريم و روايات

[مقاله زير گزيده اي از نوشته آقاي رضا كوهساري درماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان ، شماره ۱۴۶ است. ] 

 

...خداوند متعال در آیه ۴۳ از سورۀ رعد، شهادت به رسالت پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله اسلام می دهد و می فرماید: (وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفى بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ)؛ ۱ 

«آنها که کافر شدند، می‌گویند: تو پیامبر نیستی.» بگو: کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند

 

خداوند این شهادت را با شهادت کسی که نزد او «علم الکتاب» است، قرین می سازد؛ در تفسیر این آیه اقوال مختلفی از مفسرین اهل سنت و تشیّع نقل شده است مبنی بر این که مراد از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ» شخص امیرالمؤمنین علی علیه السلام است...

 

ویژگیهای (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ‌ الْکِتَاب)

 

بحث مهمی که در این جا وجود دارد این است، آن کس که عالم به قرآن است و شهادتش به عنوان برهانی مستقل در کنار شهادت پروردگار متعال ذکر شده، کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ مسلّماً چون سورة مبارکة رعد در مکه نازل شده است، او باید در مکه و قبل از نزول این سوره اسلام آورده و عالم به قرآن باشد؛ یعنی قرآن را از نظر فصاحت و بلاغت، مشتمل بر اخبار غیبی و از سایر جهات به عنوان معجزه پذیرفته باشد تا بتواند در مقابل مشرکین مکه به رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله و معجزه بودن آن شهادت بدهد.

 

بهترین مصداقی که در بین اصحاب این ویژگیها را در حدّ اعلا دارا بود، حضرت علی علیه السلام می‌باشد؛ زیرا آن حضرت اولین کسی بود که اسلام آورد۳۴ و همواره در تمام فراز و نشیبها، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را همراهی می‌کرد و او بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله اول کسی بود که از آیات الهی آگاهی می‌یافت و آنها را می‌نوشت؛ فلذا آن حضرت از تمام صحابه به کتاب خدا داناتر بود.

 

بدین جهت امّ سلمه می‌گوید : پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود : «عَلِیٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِیٍّ وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ؛۳۵ قرآن و علی با هم هستند و از یک دیگر جدا نمی‌شوند تا این که در کنار حوض بر من وارد شوند.» و خود حضرت علی علیه السلام نیز این حقیقت را این گونه بیان می‌فرماید که: «مَا نَزَلَتْ آیَةٌ فِی کِتَابِ اللهِ جَلَّ وَعَزَّ اِلَّا وَقَدْ عَلِمْتُ مَتَی نَزَلَتْ وَ فیِمَا نَزَلَتْ؛۳۶ هیچ آیه‌ای در کتاب خدا نازل نشد؛ مگر این که من می‌دانم چه زمانی و در مورد چه شخصی نازل شده است

 

بنابراین نتیجه‌ای که از مطالب گذشته گرفته می‌شود، این است که مصداق بارز (وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ‌ الْکِتَابَ) امام علی علیه السلام می‌باشد، و شهادت آن حضرت است که به عنوان برهانی مستقل در قرآن کریم ذکر شده است.

 

بحث روایی‌

مؤید مطالب فوق روایات فراوانی است که از شیعه و اهل سنت در ذیل آیة مورد بحث نقل شده و نزول این آیه را در شأن حضرت علی علیه السلام می‌دانند که به جهت رعایت اختصار بخشی از آنها را نقل می‌کنیم:

۱٫ علی بن عابس گفت : من و ابو مریم نزد «عبد الله بن عطا» رفتیم، ابو مریم به ابن عطا گفت: حدیثی را که برای من از حضرت باقر علیه السلام روایت کردی، برای «علی بن عابس» روایت کن! ابن عطا گفت: من نزد حضرت باقر علیه السلام بودم که فرزند «عبد الله بن سلام» از آنجا عبور کرد، عرض کردم: فدایت شوم! آیا این فرزند کسی است که علم کتاب نزد او است؟ امام باقرعلیه السلام فرمود: نه، عالم به کتاب صاحب شما علی بن ابی طالب است که در مورد او آیاتی از کتاب نازل شده است، مانند: (الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ)، ۳۷ (أَ فَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْه)، ۳۸ (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا۳۹ ).۴۰

 

۲٫ سعید بن جبیر از ابن عباس نقل می‌کند که او گفت: مراد از کلام خداوند که فرمود: (وَ مَنْ عِنَدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) علی بن ابی طالب است. ۴۱

 

۳٫ ابو صالح در مورد آیة علم الکتاب گفته است:‌ مقصود علی بن ابی طالب است که عالم به تفسیر و تأویل، ناسخ و منسوخ، حلال و حرام بود. ۴۲

 

۴٫ وقتی «معاویة بن ابی سفیان» با «قیس بن سعد بن عباده» در مدینه رو به رو شد، قیس گفت: (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ) علی بن ابی طالبعلیه السلام است، معاویه در پاسخ گفت: عبد الله بن سلام است. قیس گفت:‌ مراد علی علیه السلام است و سپس آیاتی را از قرآن قرائت کرد، مانند: (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ) ۴۳ و (أَ فَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْه) ۴۴ و گفت: مراد از «هادی» در آیة اول «شاهد» در آیة دوم علی بن ابی طالب است؛ چون رسول خدا صلی الله علیه وآله او را در روز غدیر به خلافت نصب نمود و فرمود : «هر که من مولای اویم، پس علی نیز مولای اوست» و هم چنین فرمود : «ای علی! تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، جز این که بعد از من پیامبری نخواهد بود.» معاویه در جواب قیس ساکت شد، و نتوانست کلام قیس را انکار کند. ۴۶

 

۲٫ «ولید سمّان» گفته ا ست : حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: مردم دربارة پیغمبران اولوا العزم و صاحب شما امیرالمؤمنین علیه السلام چه نظری دارند؟‌ عرض کردم : آنها هیچ کس را بر انبیای اولوا العزم مقدم نمی‌دانند، حضرت فرمود : خداوند عزوجل دربارة موسی علیه السلام می‌فرماید : «ما در الواحی که از آسمان بر او فرو فرستادیم از هر چیز یک موعظه‌ای نوشتیم.» ۴۷ و نفرمود: همه چیز، و دربارة عیسی علیه السلام می‌فرماید : «او از طرف خدا آمده است تا بعضی از چیزهایی را که شما در آن اختلاف دارید، روشن و بیان کند.» ۴۸ و نفرمود : همه چیز؛ لکن دربارة صاحب شما امیرالمؤمنین علیه السلام می‌گوید : «ای پیغمبر! بگو: بهترین گواه بین من و شما خداست و کسی که علم تمام کتاب نزد اوست.» ۴۹

و از طرفی خداوند می‌فرماید: «هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر این که در کتابی آشکار (کتاب علم خدا) ثبت است.» ۵۰ و خدا علم این کتاب را به امیر المؤمنین علیه السلام داده است. ۵۱

 

. «عمر بن اذینه» گفته است : امام صادق علیه السلام فرمود: آن کسی که عالم به کتاب است، امیر المؤمنین علیه السلام می‌باشد و چون از آن حضرت سؤال شد آیا کسی که نزد او علم بعض از کتاب است، داناتر می‌باشد یا کسی که نزد او علم تمام کتاب است؟ حضرت فرمود: کسی که نزد او علمی از کتاب می‌باشد، دانش او به اندازة آبی است که بال پشه با خود از دریا برمی‌دارد. و امیر المؤمنین علیه السلام فرموده‌اند : تمام علمی را که آدم علیه السلام با خود از آسمان به زمین آورد و تمام مقامات و علوم انبیا تا خاتم النبیین صلی الله علیه وآله همگی در ما عترت پیامبر صلی الله علیه وآله وجود دارد. ۵۲

 

۴٫ «ابو سعید خدری» گفته است : از رسول خدا صلی الله علیه وآله دربارة آیة (الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ) ۵۳ سؤال کردم، فرمود :‌ این آیه در مورد وصی برادرم «سلیمان بن داود» نازل شده است. عرض کردم : ای رسول خدا! پس مراد از آیه شریفة (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ‌ الْکِتَاب) کیست؟ فرمود : برادرم علی بن ابی طالب می‌باشد. ۵۴

 

دلالت آیه بر خلافت امام علی علیه السلام‌

 

از مجموع بحثهای گذشته و روایاتی که نقل شد این نتیجه به دست می‌آید که حضرت علی علیه السلام عالم به کلّ قرآن بود؛ و لذا در روایات تنها کسی که به عنوان مصداق (وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ‌ الْکِتَاب) معرفی شده، آن حضرت می‌باشد، و در بین اصحاب کسی دارای چنین مقام علمی نبوده است، پس حضرت داناترین اصحاب به کتاب خدا بود.

 

و از طرفی، به لحاظ این که امامت و خلافت همان ادامة راه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و رهبری و هدایت مردم به طریق سعادت و بیان احکام الهی از قرآن و سنت نبوی و تفسیر آن دو می‌باشد و کسی شایستة این مقام است که عالم به کتاب و سنت باشد؛ زیرا تشکیل حکومت اسلامی تنها بر اساس علم به منابع اصیل اسلام؛ یعنی قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله میسر است و چون حضرت علی علیه السلام به عنوان تنها مصداق عالم به کتاب معرفی شده است، پس اوست که شایستة مقام امامت و رهبری امت اسلام بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله می‌باشد؛ زیرا رهبری امت اسلام به ادارة امور مالی و اقتصادی منحصر نیست؛ بلکه قضاوت، تفسیر قرآن، بیان احکام،‌ ایجاد وحدت و برادری در بین مسلمین، اجرای عدالت، شناخت عوامل تقویت اسلام و نظام‌ اسلامی، هدایت مردم در مسیر حق و صراط مستقیم و بالاخره پیاده نمودن احکام الهی در متن جامعه که تفسیر عملی از قوانین حیات‌بخش اسلام می‌باشد، از وظایف بزرگ امام در حکومت اسلامی است.

 

و طبعاً کسی می‌تواند این اهداف و وظایف را در حکومت و جامعة اسلامی عملی سازد که خود عالم و آگاه به آنها باشد، و قطعاً بعد از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله کسی سزاوارتر از علی علیه السلام به این منصب وجود نداشت؛ زیرا او از تمام اصحاب پیامبر صلی الله علیه وآله داناتر و‌آشناتر به قرآن کریم بود. به همین جهت بود که خلفا در مواردی که مشکل علمی پیدا کرده و حکمی را نمی‌دانستند و یا به خطا حکم می‌کردند، به امیر المؤمنین علیه السلام مراجعه می‌نمودند و آن حضرت آنها را راهنمایی می‌فرمود؛ ولی حضرت علی علیه السلام در تمام دوران زندگی پرافتخار خویش،‌ حتی در یک مورد هم محتاج به غیر پیامبر صلی الله علیه وآله نشد و موردی پیش نیامد که حکم آن را نداند.

 

پی نوشت :

۱) رعد/ ۴۳٫‌ -- ....

۳۴) ترجمة الامام علی بن ابی طالب، ابن عساکر، مؤسسه محمودی، بیروت، طبع دوم، ۱۳۹۸ ق، ج ۱، ص ۶۴٫

۳۵) المستدرک علی الصحیحین، ابو عبد الله الحاکم النیشابوری، دارالمعرفة، بیروت، ج ۳، ص ۱۲۴٫

۳۶) شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، مجمع احیای فرهنگ اسلامی، طبع اول، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص۲۸۱٫

۳۷) رعد/ ۴۳٫

۳۸) هود/ ۱۷٫

۳۹) مائده/ ۵۵٫

۴۰) مناقب علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، المکتبة الاسلامیة، تهران، ص ۳۱۳، ح ۳۵۸٫

۴۱) شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج ۱، ص۴۰۱٫

۴۲) شواهد التنزیل، حاکم حکانی، ج ۱، ص۴۰۵٫

۴۳) رعد/ ۷٫

۴۴) هود/ ۱۷٫

۴۵) ینابیع المودة، سلیمان بن ابراهیم قندوزی، منشورات دار الکتب العراقیه، طبع هشتم، ۱۳۸۵ق، ص ۱۰۴، باب ۳۰٫

۴۶) اصول کافی، کلینی، ترجمه ، ‌ج ۱، ص ۳۳۳، ح ۶٫سید جواد مصطفوی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت

۴۷) اعراف/ ۱۴۵٫

۴۸) زخرف، ۶۳٫

۴۹) رعد/ ۴۳٫

۵۰) انعام/ ۵۹٫

۵۱) الاحتجاج، طبرسی، نشر المرتضی، سال ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۳۷۵٫

۵۲) البرهان فی تفسیر القرآن، محدث بحرانی، دارالکتب العلمیة، قم،‌ ج ۲، ص ۳۰۲، ح ۴٫

۵۳) نمل/ ۴۰٫

۵۴) البرهان فی تفسیر القرآن، محدث بحرانی، ج۲، ص ۳۰۳، ح ۱۳٫

 

** با تشكر از ارسال كننده : جناب آقاي علمدار **

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=7540
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.