تاريخ انتشار: 23 دي 1390 ساعت 11:13:18
کاشکي ميرزا مهديخاني پيدا شود!!

 «چشم زخم ميرزا مهديخاني» شايد براي نسل جديد  عبارتي گنگ  باشد ولي  نسل قديم  ما امثله اي از اين دست  را که از دل تاريخ  و ادبيات  بيرون کشيده، چنان درميان  کلا م خويش  مورد استفاده  قرار مي داد  که شيريني  و تلخي  تواماني  داشت و به ايجاز معناي گسترده اي را بيان  مي کرد.

  

داستان  چشم زخم  ميرزا مهديخاني يادگار  دوران  نادرشاه  افشار  است.

ميرزا مهديخان  استرآبادي  منشي  مخصوص  نادر بود که تاريخ آن دوران  را در کتاب «دره نادره» با نثر فني  و عجيب  و غريب خودش نوشته است.

مي گويند  که در جنگ  نخستين  نادر با  لشگر عثماني، زماني که شکست  سختي به لشگر  ايران  رسيد،  در آن شرايط حساس نادر به ميرزا مهديخان منشي  مي گويد که سريعا نامه اي به ولا يات  و ايالا ت  و روساي  قبايل  و عشاير  بنويسد و شرح ماجرا  را بنويسد تا آنها کمک  بفرستند و قضيه حل و فصل شود، اما ميرزا مهديخان  به اسلوب  منشيانه خود، نامه اي  ادبي مي نويسد  و بعد از تعريف و تمجيد و شرح پيروزي هاي لشگر  ظفرنمون نادرشاهي،  در آخر اضافه  ميکند که «اندک چشم  زخمي  به قسمي  از سپاه  سپهر  دستگاه رسيد»;

اما وقتي نوشته  را براي نادرشاه  خواند، صداي سردار  درآمد که بنويس  دمار از ما درآورده اند; چشم زخم  ديگر چيست؟!

اين روزها  وضعيت اقتصاد شديدا دولتي کشور  چيزي  شبيه  وضع لشگر  نادر در جنگ  عثماني است، با اين تفاوت  که اين وضع، بيشترازآن که حاصل کارشکني هاي دشمنان باشد، حاصل شرايطي است که سياستگذاران  اقتصاد  بر سر آن آورده اند

ولي با اين حال هيچ کس به فکر نيست  که در اين اوضاع وانفسا، از صاحب نظران  و انديشمنداني  که دلشان  براي کشور و مردمش مي تپد ولي در اين سال ها هرگز به تذکرات آنها توجهي نشده  و هشدارهايشان  ناديده گرفته و به بدترين  وجهي با آنها  برخورد شده، استمداد  بطلبد و از آنها بخواهد که به کمک تيمي بيايد که ناتواني اش در مديريت  اقتصادي کشور، سال هاست بحران مي آفريند.

 

البته تقريبا  مسلم است که نبايد انتظار داشت که مثلا  مدير اجرايي کشور، به وضعيت  خودساخته اعتراف کند ودست ياري به طرف ديگران  دراز  کند که احتمالا  او ونزديکانش معتقدند  اوضاع  و احوال  خيلي هم خوب و بر وفق  مراد است; اما در ميان  دولتي ها  آيا ميرزا مهديخاني  پيدا نمي شود  که با کمي واقع بيني، بگويد  وبنويسد  که چشم زخمي  به اقتصاد ايران وارد آمده  که ظرف ده روز، ارز و طلا  و بسياري  از کالا ها بيش از 25 درصد گران شده اند و نرخ تورم  واقعي اين ماه مسلما بالا تر  از 40 درصد است؟

 

اگر در دوره افشاري، چنين  نوشته اي از طرف ميرزا مهديخان، طنز بود و مثل شد و در تاريخ  به عنوان  نمونه پرت بودن از داستان  باقيماند، امروز اگر  مديران اقتصادي دولت کاري ميرزا مهديخاني کنند، نامشان  به عنوان بزرگاني که در اين  وانفسا، حداقل  از پيله خود ساخته  بعضي ها بيرون آمده وواقعيت  را مي بينند  و هشدار مي دهند، در تاريخ ثبت  خواهد شد!

 

شايد با هشدار  و بيدار باش آنها،  سفر به آمريکاي لا تين  ديگر بر ماندن در کشور و پاسخگويي وچاره انديشي  درباره وضعيت  بلا تکليف اقتصادي ترجيح  داده نشود و مديران  رده بالا ي اقتصادي يک روز در ميان  غيبشان نزند  و  به چاره جويي  بنشينند.

 پس کاشکي ميرزا مهديخاني پيدا شود  و به رئيس و رئيس هايش بگويد که چشم زخم مختصري به اقتصاد رسيده است!

 

نويسنده : محمدحسين روانبخش

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=7456
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.