چرا دوستان تا پای این مسائل میرسد به یاد معیشت و اقتصاد و دنیا و مادیات میافتند؟ مگر قرار است اول همه مشکلات معیشتی حل شود تا ما به قانون اساسی کشور که میثاقی است میان امت و حاکمیت، احترام بگذاریم؟ مگر قرار است که ما اول مشکل رکود را حل کنیم تا بعدا شاید اجازه دهیم نهادهای قانونی مجوز سخنرانی صادر کنند؟ مگر قرار است اول برجام به بهترین شکل پیاده شود بعد کسی از منتقدین ما حق کنش سیاسی و بیان نقطه نظرات خود را داشته باشد؟ شاید ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی همین نگفتنهای سیاسی باشد.
«انتخاب» ، سهراب زند: پس از لغو بدون توضیح سخنرانی نائب رئیس مجلس شورای اسلامی در مشهد، واکنشهای مختلفی به این موضوع صورت گرفت. این عمل به قدری بیتوجیه و ناصحیح به نظر میرسد که تاکنون در میان اظهار نظرهای مختلف، کسی به صورت رسمی هیچ دلیلی برای توجیه یا دفاع از آن ارائه ننموده است گرچه موافق باشد. اما در میان واکنشها یک اتفاق قابل توجه دوباره در حال شکل گرفتن است.
دفتر امام جمعه مشهد این مساله را «غیرمهم» توصیف نموده و علی مطهری را عملا به سوءاستفاده شخصی از موقعیت خود متهم نموده است. در این بیانیه آمده است: "رئیس جمهور را تهدید میکند که اگر پیگیری برای کشف علل انحلال سخنرانی «من» در مشهد را نکنی، مجلس فلان و بیسان میکند!!"
کیهان در ستون گفت و شنود خود با تمسخر این موضوع، اعلام کرده که راهپیمایی میلیونی اربعین و مشکلات اقتصادی و ناتوانیهای دولت و شکست برجام همه باید فراموش شوند تا موضوع علی مطهری مهم تلقی شود!
سایرین نیز مرتبا از بیکاری و رکود و مشکلات معیشتی مردم و...سخن میگویند که امری مسبوق به سابقه است، بطور مثال وقتی در شیراز هم به علی مطهری به صورت سازمانیافته حمله فیزیکی شد، امام جمعه محترم شهر در واکنش به این حمله فرمودند که "من با تمام وجود نگرانم که مگر ما مشکل بیکاری و تعطیلی کارخانهها را نداریم؟ مگر ما مشکل خشکسالی و حاشیهنشینی را نداریم؟ ... چرا به این مشکلات نمیرسیم؟ آیا واقعا مشکل ما این است که هر روز یک سخنران دعوت شود و علیرغم تذکر شورای تامین استان توجه نکنند".(18اسفند93)
چند سوال در خصوص این موضوع به ذهن متبادر میگردد:
- اولا آیا لغو سخنرانی، یا حمله فیزیکی به نائب رئیس و یا عضو مجلس شورای اسلامی که با رأی مردم و تأیید صلاحیت شورای محترم نگهبان، طبق قانون اساسی عهدهدار نمایندگی کل ملت ایران است مسألهای شخصی و پیش پا افتاده است؟ مثلا اگر کسی در انظار عمومی به صورت یک پلیس یا قاضی سیلی بزند، تلقی میشود که صرفا به یک شخص سیلی زده است یا اینطور تفسیر میشود که گویا به کل ناجا اهانت نموده و با وی برخورد ویژه و قاطع میشود؟ علی مطهری شخصی عادی است یا شخصیتی حقوقی است؟
- سوال دوم این است که آیا لغو بدون توضیح سخنرانی علی مطهری، نماد لغو سخنرانی بسیاری از سخنرانان و یا لغو کنسرتهای قانونی نیست؟ شاید چون صدای علی مطهری به جایی میرسد تصور میشود همین یک مورد بیقانونی و برخورد سلیقگی صورت پذیرفته است؟
- سوال بعدی این است که چرا تصور میشود وقتی افراد زیادی ماهها به سختی برای برپایی یه سخنرانی یا کنسرت و یا هر همایش دیگری، و اخذ تدابیر و مجوزهای لازم دوندگی نموده و افراد بسیار بیشتری برای شرکت در آن، مقدمات لازم را فراهم نموده و بعد در لحظه شروع مراسم متوجه میشوند که با توصیه یا فرمان سلیقگی، آن همایش بهم خورده است، امر پیش پا افتاده و غیر مهمی است؟ یعنی برخی تصور نمیکنند که اگر صدها نفر با تهیه بلیط به همراه خانواده قصد شرکت در کنسرت موسیقی مثلا آقای علیرضا قربانی خواننده موسیقی سنتی را دارند که بارها آثارش از صدا و سیما پخش شده و یک پای ثابت تیتراژهای تلوزیونی است، را دارند و ناگهان با لغو بدون توضیح آن مواجه شده و از همه بدتر انگ مفسد بودن و شرکت در مجلس فساد هم میخورند، چه اثر مخربی در ذهنشان نسبت به حاکمیت نقش میبندد؟ آیا صدها شبکه معاند نظام میتوانند به این سرعت و سادگی این اثر تخریبی را در ذهن این افراد و سایر شنوندگان اخبار این اتفاقات بگذارند که ما بسادگی با رفتار سلیقگی خود این خدمت را به آنان مینماییم؟ بعد هم اگر کسی اعتراض کرد میگوییم اعتراض شما خوراک تبلیغاتی شبکههای معاند میگردد!
- سوال بعدی این است که طبق قانون اساسی نمایندگان مجلس، نه فقط در حوزهای که به آنها رای دادهاند بلکه نماینده تمام ملت هستند و حق دارند در تمام مسائل داخلی و خارجی اظهار نظر کنند، پس سوال اینجاست که اصولا چرا باید جلوی سخنرانی آنان گرفته شود؟ آیا این تلقی در نخبگان و جامعه ایجاد نمیگردد که اینها که به صراحت طبق نص قانون اساسی حق اظهار نظر دارند، جلویشان گرفته میشود، وای بحال ما؟ آیا این به صلاح بُعد آزادی نظام است؟ آنهم در کشوری که به همین فرد که جلوی سخنرانیاش گرفته میشود، به صورت قانونی قدرتی داده شده است که بتواند در همین نظام، نائب رئیس مجلس شورای اسلامی شود! چرا باید با ناپختگی هزینه مضاعف ایجاد نمود؟
- سوال دیگر این است که چرا دوستان تا پای این مسائل میرسد به یاد معیشت و اقتصاد و دنیا و مادیات میافتند؟ مگر قرار است اول همه مشکلات معیشتی حل شود تا ما به قانون اساسی کشور که میثاقی است میان امت و حاکمیت، احترام بگذاریم؟ مگر قرار است که ما اول مشکل رکود را حل کنیم تا بعدا شاید اجازه دهیم نهادهای قانونی مجوز سخنرانی صادر کنند؟ مگر قرار است اول برجام به بهترین شکل پیاده شود بعد کسی از منتقدین ما حق کنش سیاسی و بیان نقطه نظرات خود را داشته باشد؟ شاید ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی همین نگفتنهای سیاسی باشد. شاید هم آقایان مثل مارکس ریشه و زیربنا را اقتصاد میدانند؟
- سوالی بعدی این است که عمل مستقل نهادهای موازی و غیرقابل پیشبینی، موجب هرج و مرج، بی اعتمادی و در نهایت فساد نمیشوند؟ مثلا اگر کسی میخواهد بصورت قانونی همایشی داشته باشد، با صرف هزینههای بسیار از کجا بداند که در دقیقه نود تمام بافتههایش روی هوا نمیرود؟ اگر تمام مجوزهای لازم را اخذ کند، اگر شورای تأمین استان مهر تأیید بر برنامه او بزند، باز هم هیچ ضمانتی برای بهم خوردن مراسم مشخص خود ندارد.
- سوال دیگر این است که وظیفه علی مطهری و امثال وی در برخورد و واکنش در مورد این اعمال چیست؟ آیا سکوت و عدم پیگیری قانونی وی، خیانت به رأی و اعتماد مردم نیست؟ آیا چون وی از راه قانونی به دنبال ریشهکن کردن این آسیبهاست، مستحق نقد و حمله است؟ آیا مردم دقیقا بخاطر همین مسائل و پایداری وی وی را با رای میلیونی بعنوان منتخب دوم خود در پایتخت، به مجلس شورای اسلامی نفرستادهاند؟
در انتها بار دیگر باید سر شکر به سجده بگذاریم که کشور ولی فقیه دارد، وگرنه با اخلاق سیاسی و سلیقه کوتهبین برخی افراد شاهد بودیم که کلا منتقدین به خانه بروند و صدا و سیما هم تقریبا تمامی برنامههای فعلی خود را تعطیل کند. که اگر غیر از این بود، تا بحال فقط چندین بار باید حمله کفنپوشان به صدا و سیما را تحمل مینمودیم!