يک دو سه ديپلماسي خنده!/ طنز فریور خراباتی در آرمان نوشت:
آقاي كامران دانشجو اعلام كرده كه دولت يازدهم، ديپلماسي لبخند را پايهريزي كرده است. اتفاقا اين يكي را بنده قبول ندارم، زيرا كلنگزني و افتتاح در تخصص دولتمردان نهم و دهم بود، خصوصا همين بخش ديپلماسي لبخند كه در گذشته ديپلماسي خنده بود. الان از قضا با آمدن دولت يازدهم از خنده به لبخند تنزل يافته است. نمونهاش اوضاع قيمتها در آن دوران بود. اين ديپلماسي خنده البته تا همين امروز هم ادامه پيدا كرده، نمونهاش دليل استعفاي آقاي كوچكزاده از مجلس است. اين سيبزميني هر روز دارد نقش پررنگتري ايفا ميكند. سپس كمتوجهي رئيس مجلس به صحبتهاي آقاي كوچكزاده باعث ميشود كه ايشان مجلس را ترك كند، اما چند دقيقه بعد دوباره برگردد و برگشتن ايشان باعث شود كه آقاي پيرموذن نامبرده را بغل كرده و بگويد«باز كه تو برگشتي». اين موضوع زماني جديتر ميشود كه متوجه ميشويم تاريخ استعفاي ايشان يك هفته قبل بوده و ظاهرا آقاي كوچكزاده شنبه هر هفته يك متن استعفا از قبل آماده ميكرده تا در آرشيو موجود باشد و در صورت نياز از آن استفاده كنند. البته موضوع به همين جا ختم نميشود. اتفاقاتي كه آقاي نقوي حسيني در ورامين رقم زدند، اگر ديپلماسي خنده نباشد، پس چيست؟! خصوصا آنجايي كه گفتهاند«سوت بزنم، هزار نفر ميآيند» كه ديگر خودش به تنهايي ميتواند با كل مجموعه ماهنامه گل آقا برابري كرده و آنها را شكست بدهد. اينكه استاد«ب. ز.» در دادگاه اعلام كرده، در زمان دولت سابق پنج ميليارد شمش طلا خريدهاند كه تقلبي بوده، ديپلماسي از خنده تركیدن نباشد، پس ديپلماسي چيست؟! شما در نظر بگيريد كامران دانشجو بگويد«سطح كيفي دانشگاهها افت كرده است» آنوقت خودتان قضاوت کنید. بنابراين بنده خدمت آقاي دانشجو عزيز سلام عرض ميكنم و از ايشان تقاضا ميكنم كه خودشان و دوستانشان را دستكم نگيرند. اين همه افتادگي و فروتني را بايد مرشدها در زورخانهها بخوانند، پورياي ولي هم آنقدر افتاده نبود، خان دايي در فيلم قيصر هم تا اين حد فروتن نبود، بگذريم... باقي باقيتان.
|