تاريخ انتشار: 25 آبان 1394 ساعت 08:33:41
اختصاصی/تدبّر در قرآن (49)

بسم اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ

::درس چهل و نهم به تاریخ:25آبان94

::قرار چهل روزه : ترک غیبت

::قرار روز : السلام علیک یا قمر بنی هاشم (ع)

::هدیه به : حضرت عباس علیه السلام

::تدبر در سوره مبارکه : بلد/بخش دوم

لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ(1)وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ(2)وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ(3):به این شهر (باعظمت و شکوهمند) سوگند،در حالی که تو در آن شهر جای داری، سوگند به پدر و فرزند(سوگند به آن پدر فرزانه-ابراهیم- و زاده اش آن فرزند مبارک –اسماعیل-بانیان این شهر)

نکته: در آیه می توانست به جای آوردن کلمه ی "بلد" از ضمیر آن استفاده کند و بفرماید:و انت حلّ بهذا، ولی برای اشاره به عظمت آن و اعتنا به شأن آن این کلمه  را تکرار کرد، و البته تولد و اقامت حضرت به این شهر عظمت دو چندان بخشیده است.

(البته برخی آیه 2 را چنین معنا کرده اند: سوگند به مکه که از حرمت تو حرمت یافته ولی مردم پاس حرمت تو را نگه نداشتند ،در شهری که صید و شکار در آن حرام است مردم برگ درختانش را برای حیواناتشان نمی ریزند اخراج و قتل تو را حلال دانستند)

در آیه3: نکره آوردن کلمه"والد" برای تعظیم و بزرگداشت آن پدر است و نیز کلمه "و ما ولد" به جای "ولده" برای مدح آن فرزند مبارک است .

خلاصه سوگند: سوگند به مکه معظمه،سوگند به رسول خدا که در آن می زیست-سوگند به ابراهیم و اسماعیل بنیان گزاران آن شهر : برخی گفته اند: مراد از "والد و ما ولد" اشاره به سنت ولادت نوع انسانی است که خداوند در آیه بعد به خلقت او در رنج سوگند یاد کرده است . اشکال مرحوم علامه طباطبایی : در این صورت مناسبت میان سه سوگند (سنت ولادت و شهر مکه ) وجود ندارد . سه سوگند در ابتدای سوره بلد برای چه؟

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ(4): که ما انسان را در رنج و محنت آفریدیم .کبد= رنج و خستگی.

خلقت انسان در رنج است یعنی مشقت و سختی در تمام شئون حیات انسان او را احاطه کرده است، او هیچ نعمتی را به دست نمی آورد مگر اینکه با ناملایمات آمیخته است و این جرعه های اندوه و رنج عیش او را منغض می کند ، علاوه بر مصائب و حوادث ناگواری که روح و جان او را هدف تیرهای زهر آلود خود قرار می دهد .

أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ(5):آیا او (با وجود آنکه خود را مغلوب ناگواریها می بیند) گمان می کند هرگز کسی بر او قدرت نخواهد داشت . انسانی که همه امورش مقهور مقدرات است و خواستش مغلوب و شکست خورده ، آیا چنین پندار غلطی را چگونه به خود راه می دهد ،پنداری که او را به استکبار بر خدا و عدم عبادت او وا می دارد.

يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا(6): (وقتی اندک مالی را انفاق کرد با منت گذاری ) او می گوید : مال بسیاری را از دست دادم. لبد=بسیار. در حالیکه رستگاری و رسیدن به حیات طیبه بااین مقدار انفاق بدست نمی آید بلکه تحمل سختی های بسیار و اتفاقات فراوان را می طلبد.

برخی دیگر گفته اند: معنای آیه این است: انسان مال و ثروت خویش را بیهوده صرف کرده ولی با افتخار می گوید : من مال فراوانی را تباه کرده ام (گاه انسانها بر اتلاف مال در موارد غیر صحیح افتخار کاذب و خود ستایی دارند و آن را منقبتی برای خود می شمرند)

أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ(7): آیا او می پندارد هیچکس او را ندید، او خیال کرده ما از انفاق او غافلیم ولی ما انفاق او را دیدیم.

ولی این مقدار برای رسیدن به رستگاری کافی نیست و باید مشقت عبودیت بیشتری را تحمل کرد و از گردنه های دشوارتری عبور کرد. انسان هر نعمتی از نعمت های دنیا را طلب می کند بدنبال لذت خالص آن است و هیچ گاه به آن دست نمی یابد مگر اینکه با امری که لذت خالص آن را بر هم بزند آمیخته است ، اکنون این انسانی که آفرینش او در رنج است باید بداند این بهترین دلیل مقهور و مغلوب بودنش هست ،آری این انسان چگونه می تواند این پندارهای غلط و گفتار غیر صحیح را داشته باشد ؟! او (به جای هدر دادن اموالش باید از ثروت خویش برای گذر از گردنه ی سخت استفاده کند، گردنه ای که جز با عبور از آن به سعادت جاودان نخواهد رسید . برای زدودن غلفت و کنار گذاشتن گفتار و پندارهای غلط انسان نگاهی به خود و گذشته ی خویش و نعمت های الهی اش بیندازد.

أَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ(8)وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ(9)وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ(10):آیا ما برای او دو چشم و زبان و دو لب قرار ندادیم و او را به دو راه خیر و شر با الهامی از خود هدایت نکردیم و به سوی دو نقطه ی اوج کمال و نقص رهبری نکردیم . نجد=راهی به سوی بلندی.

برخی گفته اند :آیه 10 به این معناست : ما او را به دو برجستگی (سینه مادر )راهنمایی کردیم ، یعنی آیه اشاره دارد به مراحل رشد انسان از نوزادی به بالا ، او که ابتدا در نهایت ضعف بود و ابزار مناسب رشدش چشم او و زبان و لبانش برای شیر خوردن او به او داده شد ، اکنون این انسان با این پرورش و هدایت ما به اینجا رسیده ولی به وظایف عبودیت خود گردن نمی نهد .

ما به این انسان دو چشم دادیم او چگونه می پندارد که ما او را نمی بینیم ، ما به او دو زبان و دو لب دادیم تا با سخن گفتن با دیگران با آنها ارتباط برقرار کند و از درون دیگران آگاه شود چطور ممکن است ما از او و درون دیگران آگاه شود چطور ممکن است ما از درون او آگاه نباشیم ما به او تشخیص خیر و شر دادیم چگونه خود حسنه و سیئه را ندانیم .

حسنه چیست؟ راه سعادت و رستگاری کدام است ؟

فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ(11)وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ(12):او به گردنه ی صعب العبور گام ننهاده است و تو چه می دانی آن گردنه چیست؟ اقتحام = ورود به سرعت و با فشار،عقبه=سنگلاخ دشوار که به قله کوه منتهی می شود . جمله ی در آیه 12 کنایه از عظمت شأن عقبه است. این عقبه چیست؟

فَكُّ رَقَبَةٍ(13)أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ(14)يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ(15)أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ(16):آن عقبه ، بنده آزاد کردن است ، یا طعام دادن در روز گرسنگی و سختی است به یتیمی خویشاوند یا تهیدستی خاک نشین که از شدت فقر سخت بینواست . مسبغه= گرسنگی و قحطی . البته عقبه تنها این دو نیست بلکه این دو جنبه مثال دارد گرچه که بخاطر اهمیت اختصاص به ذکر یافته است.

ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ(17)أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ(18):تا از کسانی شود که ایمان آوردند و یکدیگر را به صبر در سختی ها و مهربانی نسبت به یتیمان و تهیدستان – سفارش کردند، کسانی که این گونه اند خجستگان اند و در مقابل :

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ(19)عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ(20):کسانی که به آیات ما کافر شدند اینان همان تیره بختان ناخجسته اند ، که آتشی سربسته بر آنان احاطه خواهد داشت.

همه آیات ما در پهنای جهان و در درون ذات انسان بر ربوبیت و الوهیت خدای یگانه و لوازم آن دلالت می کند و کسانی که همه آنها را منکر می شوند و با وجود توانگری نسبت به بردگان و گرسنگان و خاک نشینان بی توجه اند آتشی مستولی از هر سو آنها را احاطه خواهد کرد .این هشدار شدید قرآن است به کسانی که می توانستند از این مال خود برای عبور از گردنه ی سخت و رسیدن به سعادت جاودان بهره بگیرند ولی از خدا و قیامت غفلت ورزیدند.

در روایت آمده :رسم امام رضا(ع) چنین بود که موقع غذا خوردن ظرفی کنار سفره شان می گذاشتند و نخست از بهترین طعامی که برایشان آورده بودند در ظرف قرار می دهند و آنگاه دستور می دادند برای مسکینان ببرند ، بعد این آیه را تلاوت می کردند: فلا اقتحم العقبه .

از سوگندهای الهی و جواب قسم بدست می آید :انسان از اینکه زندگیش به رنج و سختی آمیخته است غفلت دارد زیرا گفتار و پندارهای غلطی دارد ، می گوید :مال فراوانی را تباه کردم ، زیرا می پندارد که کسی او را ندیده و بر او غلبه و قدرت ندارد، فرهنگ غلط مصرف گرایی بر او و جامعه اش حاکم است (تعویض دائمی و غیر ضروری وسایل خانه )انسانهای پولدار و لذت گرا ، سرمست از خرجهای بیهوده ، آیا آنان نمی دانند گردنه های سختی را پیش رو دارند و عبور از آنها جز با دست و پنجه نرم کردن با سختی ها و انفاقات سنگین ممکن نیست :انفاقهایی از قبیل :و یطمعون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً (دهر)یا لن تنالوا البّر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شی فان الله به علیم (آل عمران /92) و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه (حشر/9)(آنها را بر خود مقدم می دارند هرچند شدیداً فقیر باشند )

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

ف - پورسلطان

  تعداد بازديدها: 4566
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=68365
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.