تاريخ انتشار: 11 شهريور 1394 ساعت 19:52:23
یکی از عوامل اساسی پیدایش دین گریزی، برقراری استبداد به نام دین است

استاد مصطفی دلشاد تهرانی، مترجم و شارح نهج البلاغه در ادامه سلسله جلسات «حکومت در نهج البلاغه» که  رابطه زمامداران، مردم و شروط زمامداری در اندیشه امام علی(ع)  بررسی می کرد، گفت: در صورت اداى حقوق متقابل میان مردم و زمامداران، حکومت به درستى سامان مى یابد و الفت، عزّت و عافیت همه جانبه فراهم مى‏ شود.

جماران، استاد مصطفی دلشاد تهرانی، با  اشاره به  یک سویه بودن رابطه زمامداران و مردمان در طول تاریخ  است، افزود:. آن چیزی که در بیشتر حکومت ها دیده شده، رابطه یک سویه بوده است، یعنی وقتی در طول تاریخ رابطه مردم و زمامداران را بررسی می کنیم، در بیشتر عمر تاریخ به جز دوره ای که دوره جدید است و تغییرات اساسی کرده، رابطه میان زمامداران و مردم یک رابطه یک سویه بوده است.

 وی با اشاره به اینکه در طول تاریخ انسان هایی از  جمله پیامبران این رابطه تک سویه رابه هم می زدند افزود: یکی از مشکلات مصلحان اجتماعی به ویژه پیامبران این بود که برای مردم سخت بود این رابطه به هم بخورد چرا که آن را به عنوان یک اصل پذیرفته بودند. این دسته از مسایل آنقدر تکرار گردید تا تبدیل به فرهنگ حاکم شد و وقتی پیامبران می آمدند و می گفتند ما مثل شما هستیم، مردم نمی پذیرفتند. قرآن کریم مکرر بیان می کند که پیامبران بشرند: ” أنا بشر مثلکم” ولی کسانی که با آن فرهنگ خو گرفته و این فرهنگ در اعماق جانشان نفوذ کرده بود زیر بار نمی رفتند. شاید هنوز هم پذیرش اینکه پیامبران از جنس بشر هستند برای عده ای سخت باشد. انبیاء همواره سعی کردند این معادله یک سویه را به هم زنند و از این رو با یک سد مقاومت روبرو می شدند.

این استاد دانشگاه با اشاره به  برخی از عبارات نهج البلاغه در این زمینه تصریح کرد: امیرمومنان در نامه خود به اَشْعَث بن قَیْس استاندار آذربایجان نوشت: «لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّهٍ؛ این حق براى تو نیست که در میان مردمان به استبداد و خودرأیى عمل نمایى» (نامه ۵) و در مطالب آغازین عهدنامه مالک اشتر حضرت بدو چنین یادآور شد: «وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّی مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ، فَإِنَّ ذلِکَ إِدْغَالٌ فِی الْقَلْبِ، وَمَنْهَکَهٌ لِلدِّینِ، وَ تَقَرَّبٌ مِنَ الْغِیَرِ؛ مبادا بگویى من اکنون بر آنان مسلّطم، از من فرمان دادن است و از آنان اطاعت کردن؛ که این عین راه یافتن فساد در دل، و خرابى دین، و نزدیک شدن تغییر و تحوّل [در قدرت] است» (نامه ۵۳)

 این شارح نهج البلاغه در پاسخ به این پرسش که چرا حضرت رابطه یک سویه استبدادی را موجب تضعیف دین می داند؟  اظهار کرد: مخاطب کلام حضرت، مالک اشتر است، مالک به عنوان یک انسان مسلمان در حال حکومت کردن است، البته این سخن فقط به مالک نیست، بلکه خطاب به هر کسی است که به عنوان مسلمان یا به اسم اسلام حکومت و مدیریت می کند، اگر کسی به نام اسلام و دین یا با چهره مسلمان بر سر کار آمد و استبداد کرد، یک پیامدی دارد که این پیامد تضعیف و بی آبرویی دین و همچنین دین گریزی است؛ یکی از عوامل اساسی پیدایش دین گریزی، استبداد به نام دین است.

وی افزود: آنچه در طول تاریخ مورد پسند زمامداران بوده، این است که مردم مملوک باشند و بندگی آنها را کنند، خدمت گزار، سرافکنده، تعظیم کننده و پا بوس آنها باشند. امیرمومنان بر یک نکته اساسی تاکید می کنند که این نکته هنوز هم مغفول است و آن اینکه یک خدا بیشتر نیست، اما بیشترین مساله ای که همین امروز هم در همه عالم دیده می شود، شرک است؛ بدین صورت که کنار خدایی که رب العالمین است ما قائل به قدرت های دیگر هستیم؛ این مساله زمانی که وارد عرصه حکومت می شود، به شکل های خطرناک جلوه می کند.

 استاد دلشاد تهرانی با بیان این عبارت " آنکه در رعایت کردن باید پیشقدم شود، حکومت است و اگر حکومت رعایت نکرد نباید انتظار داشته باشد که مردم رعایت کنند" افزود:  امیرمؤمنان على (ع) حقوق را طرفینى معرفى کرده و این حقیقت را یادآور شده که از جمله حقوق الهى، حقوقى است که براى مردم بر مردم قرار داده است و آن‏ها را چنان وضع کرده که هر حقّى در برابر حقّى دیگر قرار مى‏ گیرد. هر حقّى به نفع یک فرد و یا یک جمعیت موجب حقّى دیگر است که آن را متعهّد مى‏ کند؛ و هر حقّى آن‏گاه الزام ‏آور مى ‏گردد که دیگرى هم وظیفه خود را در مورد حقوقى که بر عهده دارد انجام دهد.

 این استاد دانشگاه افزود: امام على (ع) حقوق متقابل زمامداران و مردمان را مهم‏ترین بخش حقوق در هر جامعه‏ اى معرفى کرده است. در صورت اداى حقوق متقابل، حکومت به درستى سامان می ‏یابد و الفت و عزّت و عافیت همه جانبه فراهم مى‏ شود.

 دلشاد تهرانی  در ادامه تشریح شروط زمامداری  تصریح کرد: اداره امور مردمان، بر دوش گرفتن سنگین‏ ترین امانت‏ ها است و زمامدارى آزمونى سخت و مسوولیتى بس خطیر است و فقط کسانى مى‏ توانند در این آزمون سربلند بیرون آیند و حقّ این امانت را بگزارند و مسئولیت خویش را ادا نمایند که شروط احراز این مسئولیت در آن‏ها محقّق باشد؛ و زمامدارانى مى‏ توانند حقوق مردمان را به درستى ادا کنند و حکومت را به سوى اهدافش راه ببرند که به درایت و معرفت و عدالت و قوّت و سلامت متصف باشند و اگر جز این باشد تباهى و خودکامگى، گمراهى و بیدادگرى، دولت و ملّت را نابود مى‏ سازد. امام على (ع) در این باره  در (کلام ۱۳۱)چنین  می فرماید: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ الْوَالِی عَلَى الْفُروُجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْکَامِ وَ إِمَامَهِ الْمُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ، فَتَکوُنَ فِی أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ، وَ لَا الْجَاهِلُ فَیُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَ لَا الْجَافِی فَیَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ، وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَیَتَّخِذَ قَوْمًا دوُنَ قَوْمٍ، وَ لَا الْمُرْتَشِی فِی الْحُکْمِ فَیَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ، وَ یَقِفَ بِهَا دوُنَ الْمَقَاطِعِ، وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّهِ فَیُهلِکَ الْأُمَّهَ؛ شما خوب مى‏ دانید که نه جایز است که بخیل بر ناموس و جان و غنیمت‏ها و احکام مسلمانان ولایت یابد و پیشوایى آنان را عهده‏دار شود تا در مال‏هاى آنان حریص گردد؛ و نه نادان تا به نادانى خویش مسلمانان را به گمراهى بَرَد؛ و نه ستمکار تا به ستم، عطاى آنان را بِبُرَد؛ و نه حیف و میل کننده اموال، تا به مردمى ببخشد و مردمى را محروم سازد؛ و نه آن که به خاطرِ حکم کردن رشوه ستانَد تا حقوق را پایمال کند، و آن را چنان‏چه باید نرسانَد؛ و نه آن که سنّت را ضایع سازد، و امّت را به هلاکت دراندازد»

  وی در ادامه   با اشاره به  معنی درایت به عنوان یکی از شروط زمامداری در نهج البلاغه  تصریح کرد: با توجّه به اهمیت مدیریت انسانى از شروط اساسى زمامدارى درایت و خردمندى است و کسى نمى‏ تواند بدون دریافت ‏هاى صحیح از امور گوناگون و فهم عمیق از مسائل و خردورزى، مردمان را به نیکویى اداره کند. شرط تصمیم‏ گیرى ‏هاى درست و به‏ موقع در اداره امور درایت و خردمندى است. بدون تشخیص درست مسائل و دریافت فهیمانه امور چگونه مى‏ت وان به تصمیمى راست دست یافت و حقوق مردمان را پاس داشت و پرچم حکومتِ حکمت را برافراشت؟ لازمه حکومت کردن و مدیریت نمودن، درایت و تدبیر است، چنان‏که امام على (ع) به صراحت فرمود: «لَا تَقُومُ مَمْلِکَهٌ إِلَّا بِتَدْبِیرٍ؛ مملکت جز به تدبیر نپاید» (وقعه صفّین/۱۵)

 این شارح نهج البلاغه افزود: انسانى که اهل درایت نیست، بى‏ اندیشه سخن مى‏ گوید، بدون فهم عمیق عمل مى‏ کند، پیوسته در اشتباه به سر مى‏ برد و خود و دیگران را به تباهى سوق مى‏ دهد.

دلشاد تهرانی با بیان اینکه انسان جز به درایت و تدبیر نمى ‏تواند خود و دیگران را از لغزش و پشیمانى در امان بدارد که این امر در اداره امور حیاتى است، گفت: امیرمؤمنان (ع) فرموده است « الْفِکْرُ فِی الْأَمْرِ قَبْلَ مُلَابَسَتِهِ یُؤْمِنُ الزَّلَلَ؛ اندیشیدن در هر کار پیش از ورود به آن، از لغزش ایمن مى‏ سازد» (شرح غررالحکم ۶۹/۲) بیشترین لغزش‏ ها در اداره امور محصول فقدان خردورزى و درایتمندى است.

  تعداد بازديدها: 1992
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=66723
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.