تاريخ انتشار: 11 شهريور 1394 ساعت 19:42:07
از جهان پهلوان تا بدن قهرمان

جماران: جوانمردی و ایثار در فرهنگ و تاریخ ایران، پیوندی ناگسستنی دارد با پهلوانی. پهلوان اگر جوانمرد، رادمرد و ایثارگر نباشد، پهلوان نیست. یکی از ویژگی‌هایی که در اندیشه و منش ایرانی، «پهلوان» را از «قهرمان» جدا می سازد، همین است.

پهلوان عیار و جوانمرد هم هست، اما قهرمان چنین نیست. دست کم قهرمان در کاربرد و معنایی که این واژه در روزگار ما دارد اینگونه نیست. در ورزش امروز ما، چه در ایران و چه جهان، پاره‌ای از قهرمانان، از خوی پهلوانی به دور افتاده‌اند.

یکی از مهمترین آسیب‌های ورزش حرفه‌ای این است که ورزشکار می‌کوشد به هر شیوه‌ای، حتی با ترفند و نیرنگ به قهرمانی برسد و آنجاست که در تضادی آشکار با آئین پهلوانی هر هدفی وسیله را توجیه می کند. اما پهلوان از بدنش مراقبت می کند تا روحی بزرگ فراهم کند. پهلوان تمام سعی اش بر این است از تمامی رذائل به دور باشد و هرگز به لغزش، گناه، سیاهی دامان نیالاید.

از این رو هنگامه فرجام قهرمانی گریه های مادر ورزشکار بیگانه روح بزرگ او را وا می دارد تا پشت به خاک دهد. هم از این روست که پهلوانی، در منش و رفتار و خوی با درویشی و عرفان سنجیدنی است. پهلوان عارف است و قهرمان تنها قهرمان...
شناخت عارفانه و مکاشفات عاشقانه وجه تمایز پهلوان از قهرمان است. قهرمان می کوشد و می کوشد تا بدنی چابک داشته باشد و پهلوان می کوشد تا ناشناخته ها را کشف کند.

در تاریخ ایران، پهلوان و عارف به هم رسیده‌اند و با هم یکی شده‌اند. گویی پهلوانی عرفان است و عارف پهلوان ...

پهلوان در بند خویشتن نیست، پهلوان در نام خویش است که پهلوان است. گره گشا و یاری گر مردمان است، اما قهرمان تنها با تن خود در پیوند است.

پهلوان همچون عارف در نبردی با خویشتن است و تنها زمانی این نبرد فرجام خواهد آمد که یکسره از میان برداشته شده باشد. این نبرد برای پهلوان نبرد مرگ و زندگی است. نبردی که در آن سازشی وجود ندارد و تا «من» هست تا «تن» هست، پهلوان عارف ناچار به جنگیدن ...

و سرانجام من در او رنگ می بازد و از میان می رود و همان می شود که آن را«فنای فی الله» می نامند.

مرگ جهان پهلوان زندگی است و فرجام آن رستن از چنگ تن به جان و جاودان زنده ماندن و به بقای بالله دست یافتن.

باید توجه داشت که پهلوان سلوک عارفانه خود را در میان مردم بودن و با آن ها زندگی کردن و در میان حوادث اجتماعی حضوری فعال داشتند، می داند. نمونه های بسیاری از نحوه حضور در میان حوادث بزرگ و جنگ های سخت برای ذکر وجود دارد. حتی پهلوان این اخلاق را در میان مناسبات معمولی مردم یعنی به میان کوچه و بازار می آورد.

خاطره پهلوانانی که مردم، اموال خویش را در وقت سفر به آن ها می سپردند، هنوز زبان زد مردم و نقل قول بسیاری از کتب است.

پهلوان، به مرور ایام، اخلاق، امانت و پاسداری از حرمت ها را حک شده در خویش می سازد و خویش را رها از بند پلشتی ها.  

به راستی قهرمانان بانام و بی نام و نشانی که در هشت سال تاخت دشمن تا دندان مسلح، از آب و خاک و ناموس این مرز و بوم دفاع کردند، شایسته جهان پهلوان نامیده شدن نیستند؟!

  تعداد بازديدها: 2462
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=66722
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.