تاريخ انتشار: 16 مرداد 1394 ساعت 13:54:52
اختصاصی / تدبّر در قرآن (1)

درس اول به تاریخ 16  مرداد  94:

 قرار چهل روزه : نماز اول وقت
قرار روز: بسم الله الرحمن الرحیم...به نام خداوند بخشنده مهربان
 هدیه به:حضرت بقیه الله اعظم (عج)

 


 تدبّر در:سوره توحید
سوره مباركه توحید كه به نامهای اخلاص، صمد، قل هو الله احد، نسبة الرب، احد المشقشقتان نیز خوانده شد مکی است و طبق جدول معتبر ترتیب نزول بعد از سوره ناس و پیش از سوره نجم نازل شده و بیست و دومین سوره فرود آمده از آسمان وحی است.
این سوره مباركه خدای متعالی را وصف می‌كند: به احدیت ذات و نیازمندی همه ماسوا به او در تمام شئون وجودی، بدون اینكه شریكی در ذات و صفات و افعال داشته باشد؛ و این همان توحید ویژه قرآن كریم است و همه معارف دین مبین اسلام بر آن مبتنی است.
این سوره در چهار آیه كوتاه چنان توصیفى از یگانگى خدا كرده است كه نیاز به اضافه ندارد.
بر این اساس غرض محوری سوره «توحید» است، یعنی با القای توحید به مخاطب خود، او را موحد و مخلص می‌كند.
قُلْ : هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ(1) اللَّهُ الصمَدُ(2)
آیه اول و دوم خدای سبحان را به صفات ذات و فعل توصیف می‌كند، چون احدیت خدا عین ذات اوست و صمدیت، مرجعیت او در همه نیازهای وجودی مخلوقات است كه صفت فعل اوست.
احد وصفی است كه همانند واحد از وحدت گرفته شده است، با این تفاوت كه احد بر چیزی اطلاق می‌شود كه كثرت پذیر نیست، نه در واقعیت و نه در ذهن و از این رو نه شمارش می‌پذیرد و نه از شماره‌ها است، به خلاف واحد، چون هر واحدی یا در عالم واقع ثانی و ثالث دارد و به توهم ذهنی و فرض عقلی ثانی و ثالث دارد و به انضمام آن كثیر است.
صمد به سید و آقایی گفته می‌شود كه دیگران در حوائج و نیازها، قصد او را می‌كنند وبه اواحتیاج دارند و چون در این آیه مطلق آمده است، بدین معنی است كه در همه نیازها مطلقا خدا مقصود است، یعنی هیچ كس و هیچ چیز جز خدا برطرف كننده نیازهای مخلوقات نیست
لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ(3)
والد بودن خدای  سبحان را نفی می‌كند، بدین معنی كه به هیچ وجه چیزی از او منفصل نمی‌شود، بر خلاف آنچه نصاری درباره مسیح معتقد است و بت‌پرستان درباره بعضی از آلهه خود؛
مولود بودن خدای متعالی را نفی می‌‌كند، بدین معنی كه به هیچ وجه از چیزی مشتق وجدا نشده است، بر خلاف اعتقاد بت‌پرستان كه در خدایانشان پدر و مادر و فرزند هست.
و لَمْ یَكُن لَّهُ كفُواً أَحَدُ(4)
هم كفؤ بودن كسی را با خدا در ذات و فعل نفی می‌كند؛ هم كفؤ بودن كسی با خدا در ذات به این معنی است كه ذات واجب الوجود متعدد باشد و هم كفؤ بودن كسی با خدا در فعل به این معنی است كه در تدبیر با او شریك باشد، مثل آنچه بت‌پرستان در آلهه بشر خود مانند نمرود و فرعون معتقد بودند .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

ف -  پورسلطان

  تعداد بازديدها: 5816
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=66124
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.