تاريخ انتشار: 05 مرداد 1394 ساعت 23:43:01
واکنش حضرت امام خمینی(س) به پیروزی رزمندگان در عملیات مرصاد

آقاى شمخانى گزارشى از کم و کیف عملیات، چگونگى حمله منافقین، طرح‏ها و برنامه ‏هاى آنها، اهدافى را که دنبال مى ‏کردند و چگونگى اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ‏اى که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند وگفتند که انتقام خون شهداى اوائل انقلاب را از آنها گرفتیم.

بعد از عملیات مرصاد، خدمت حضرت امام رسیدیم. در آن عملیات از جمله اهدافى که منافقان کوردل دنبال مى‏ کردند، تصرف یا انهدام منطقه جماران بود و براى این منظور، یگانى مشخص کرده و نقشه توجیهى جماران و اطلاعات مربوط به پستهاى نگهبانى، میزان نیروهاى سپاه در منطقه جماران، روش تصرف و ... را مشخص ساخته بودند که در مدارک به دست آمده، همه وجود داشت. آقاى شمخانى و سردار رشید و بنده و آقاى نجات چهار نفرى از منطقه آمدیم و ابتدا با حاج احمد آقا ملاقات کردیم و سپس خدمت حضرت امام رسیدیم. آقاى شمخانى توضیحات لازم در رابطه با عملیات، میزان پیشروى منافقان، نحوۀ سرکوب آنها و ... را بیان داشتند و توضیح دادند که یکى از اهداف آنها تصرف منطقه جماران بود و به این ترتیب توضیح دادند که این تعداد نیرو را براى اینجا منظور کرده بودند.

توضیح نظامى موضوع را داده و آن مدارک را هم که همراه ما بود نشان دادیم. بعد از اینکه توضیحات آقاى شمخانى تمام شد، در طول توضیح آقاى شمخانى و بعد از آن، حضرت امام به اینکه هدفى به اسم جماران وجود داشته و احتمال خطرى در میان بوده و مسأله ‏اى وجود داشته است، اصلاً هیچ توجهى نشان ندادند. به قول معروف هیچ محل نگذاشتند. براى خود من خیلى عجیب بود که امام حتى یک چشمى بلند بکنند، یک اَبرو یا سرى تکان بدهند، بگویند که بله مثلاً خطرى وجود داشته و ... اصلاً انگار نه انگار که اینچنین توضیحى داده شده است. و هیچ توجهى به این قضیه نکردند.

این آرامش حضرت امام براى خود من خیلى جالب بود. یک موقع آدم از آن اطمینان روحى و طمأنینه، قولى مى ‏شنود؛ ولى یک موقع از نزدیک مى ‏بیند و لمس مى‏ کند. این مسأله واقعاً براى من جالب بود و همیشه در خاطرم مانده و خواهد ماند که مثلاً امام چقدر بى ‏توجه به این موضوع بودند و بعد از اینکه صحبت هاى آقاى شمخانى تمام شد، ایشان فقط رزمندگان را دعا کردند و گفتند: من دعا مى‏ کنم که خدا به شما نصرت دهد. (سردار محمّد باقرى، امام و دفاع مقدس، ص 8 و9)

***

زمانى که بعد از عملیات مرصاد به اتفاق برادران شمخانى، باقرى و نجات براى عرض گزارش به دیدار حضرت امام رفتیم، بعد از ظهر بود و بیرون منزل مدتى را خدمت حاج سید احمد آقا نشستیم و پذیرائى مختصرى با چاى و هندوانه از ما به عمل آمد. بعد از مدتى حاج سید احمد آقا اطلاع دادند که مى ‏توانید به دیدار حضرت امام بروید. موقعى که به همراهى هم خدمتشان رسیدیم، حاج احمد آقا که از آن جلسه کذایى و تصور ما سابقه ذهنى داشتند، به شوخى گفتند: «دست بزنید، ببینید خودشان هستند». و خلاصه با زبان مزاح به ما فهماندند که این چه تصورى بود که شما داشتید؟

حضرت امام پاهایشان را روى یک نیمکت گذاشته بودند که این موضوع بیش از حد ما را متأثر کرد. ملاقات امام حدود یک ربع طول کشید که بعد از دستبوسى، آقاى شمخانى گزارشى از کم و کیف عملیات، چگونگى حمله منافقین، طرح‏ها و برنامه ‏هاى آنها، اهدافى را که دنبال مى ‏کردند و ... چگونگى اطلاع ما از حمله آنها و مقابله ‏اى که با آنها صورت گرفته بود، را خدمت حضرت امام ارائه کردند وگفتند که انتقام خون شهداى اوائل انقلاب (اشاره به شهداى حزب و ریاست جمهورى و ...) را از آنها گرفتیم. (در این عملیات ضربه نابود کننده‏اى بر پیکر منافقین وارد شده و تعداد بسیار زیادى از آنها نابود شدند)

حضرت امام خیلى با آرامش فرمودند: الحمدللّه‏ و سپس براى رزمندگان دعا کردند. (سردار غلامعلى رشید، همان، ص 21)

منبع: پرتال امام خمینی(ره)

  تعداد بازديدها: 2156
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=65943
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.