تاريخ انتشار: 24 ارديبهشت 1394 ساعت 23:16:17
“آوای عشق” قصیده ای به میمنت بعثت رسول مکرّم اسلام، سروده ی علی اکبر پورسلطان(مهاجر)

داد کن زیباترین معنای عشق

سرفراز ای قامت رعنای عشق

 

آمدی روشن نمودی عالمی

زان قدومت غرّه شد عیسای عشق

 

چهره‌ی غمگین عالم شاد شد

در بلندای شب یلدای عشق

 

از طنین آن نوای دلکشت

رو به جنّت باز شد درهای عشق

 

نغمه‌هایت می‌نوازد گوش جان

ای سرود ای شعر روح‌افزای عشق

 

عشق باید جان بگیرد از دَمَت

یا محمد(ص) یار بی‌همتای عشق

 

جبرئیل آمد به غایت خوش نوا

مژده‌ای بر شوکت شیوای عشق

 

بانگ حق پژواک در غار حرا

از لسان سرور و آقای عشق

 

اقرء شرح اوج تا عرش خداست

صوت حق آمد برون از نای عشق

 

آید از عرش الهی این ندا

آفرین بر سیّد و مولای عشق

 

شد حرا، سرچشمه‌ی آیات نور

نور، جاری از قد و بالای عشق

 

صوت تو فریاد جانسوز دل است

هر کلامت وصف هوی و های عشق

 

تا علی(ع) دیباچه‌ی حق را شنید

شد مسلمان اولین شیدای عشق

 

کن اشارت جان دهم در راه تو

کمترین تاوان بود در پای عشق

 

در سکوتت عشق توفان می‌کند

ای سکوتت موج بر دریای عشق

 

با نگاهت قصه‌ها گویی مرا

قصه‌گوی قصه‌ی زیبای عشق

 

بی‌گمان آنکس که رخسار تو دید

محو شد در وادی سیمای عشق

 

از لبانت نور، دُرافشان شود

بَه چه محشر می‌کند غوغای عشق

 

با اذانت دین خاتم شد پدید

عطر جنّت آید از فردای عشق

 

از مناره نام تو آید به گوش

نقش ماه و گنبدِ مینای عشق

 

مرغ خوش ‌آواز می‌خواند مرا

سوی مسجد از سرِ سودای عشق

 

سازِ آوایت ز صد نی خوشتر است

آید از هفت آسمان آوای عشق

 

جلوه‌ات مهدِ جلالِ کبریاست

خلقتت ، جان داده بر جانهای عشق

 

سوی سبزت روشنیِ دیده‌هاست

ای نگارین معبد و مأوای عشق

 

با قیامت ای نبّیِ کردگار

شد مصفّا دشت و گلشن‌های عشق

 

چون نماز عشق را کردی بیان

خوش عیان کردی معطّرهای عشق

 

جز به کویت خلق را سامانه نیست

پر کشد سویت پرستوهای عشق

 

آلِ تو شمعِ هدایت‌ گسترند

تا به مهدی(عج) عشق آمد جای عشق

 

وای از این بدخلقی نامحرمان

در دلت موّاج شد غم های عشق

 

فرقِ بشکفته به محرابِ نماز

خود بشارت دارد از یارای عشق

 

کربلا ناقوسِ دینداری توست

خون حق جاری زمیدان های عشق

 

این حسینِ(ع) خامسِ آل عباست

پس چرا بر نیزه شد سرهای عشق

 

پیروانت تا قیامت راسخند

مرحبا بر عهد و پیمان های عشق

 

چون مهاجر  وصفِ احمد را شنید

شد روان سوی کبوترهای عشق

 

1381/4/22 ـ مدینه ی منوّره

برگرفته از کتاب دشت معرفت

  تعداد بازديدها: 5743
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=64829
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.