تاريخ انتشار: 08 آبان 1393 ساعت 09:35:01
"غریب کربلا" قصیده ای از علی اکبر پورسلطان(مهاجر)

ماه محرّم آمد و ، غم ز دلم جوانه زد

نای کبوتر دلم ، نغمه ی شاعرانه زد

 

ماه محرّم آمد و عرش و زمین عزا گرفت

شور شهادت حسین (ع) ، به کوی و آشیانه زد


حسین به نینوا شد و بیرق حیدری به دست

بر رخ دین احمدی (ص) ، نصرت جاودانه زد


ندا ز عرش می رسد ، کیست که یاریم کند

آه ، حسین تشنه لب ، نعره به این بهانه زد


گفت : علی اکبرش ، شبیهِ جدّ اطهرش

سوز تو ساز عشق ما ، بَه که چه خوش ترانه زد


ماه بنیِ هاشمی ، بر لب آب و تشنگی!

زاده ی مرتضی علی (ع) ، طعنه به این زمانه زد


نوگل نیمه ساله اش ، سوخت در آتش عطش

حرمله ی شقیِ پَست ، حنجره اش نشانه زد


قاسم گلشن حسن (ع) ، گفت عموی خون جگر

خصم ، به هودج پدر ، نیزه و سنگ دانه زد


حرّ دلیر و قهرمان ، آنکه بریده دل ز جان

بهر قبول توبه اش ، بوسه بر آستانه زد


کاش ببرّد این زبان ، چه گویم از امید جان

قامت جاودانگی ، ز مرکبش کمانه زد


شمر ، به گود قتلگه ، تیغ جفا زد از قفا

بر لب تشنه کام عشق ، سیلی جابرانه زد


دشمن رذل سنگ دل ، امان کودکان برید

آتش کینه ی عدو ، ز خیمه ها زبانه زد


زینب نامی و رشید ، به رغم خدعه ی یزید

به کاخ اهرمن شد و به پوزه اش دهانه زد


بهر تسلّای دلِ ، طفل سه ساله ی حسین

کُنج خرابه ای به شام ، زلف رقیّه شانه زد


شوق محبّت حسین  ، پرده ی حصر را درید

خون غریب کربلا ، موج به هر کرانه زد


مهاجر شکسته دل ، حق کلام کن ادا

بی دل رسته کی توان ، ضجّه ی عاشقانه زد


 منتشر شده در: روزنامه اطلاعات 29 بهمن 1383

استفاده با ذکر آدرس این سایت www.fajr57.ir جایز است

  تعداد بازديدها: 7412
   


 
10 آبان 1393   
ساحل
اللهم الرزقنا کربـــــــــــلا
اللهم آمین



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=62354
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.