تاريخ انتشار: 13 فروردين 1393 ساعت 20:09:38
باز هم فاطمیه شد بی آنکه مهدیه شود

من فکر می‌کنم مادر قریب است به آخرین فرزند.
شاید راز این قرابت در این باشد که تنها او می‌داند مادر کجاست و اوست که به جهانیان نشانش خواهدداد.
یا شاید  در این باشد که او هم مانند مادر، بی‌نشان است.
یا شاید او هم مانند مادر تنهاست.
یا شاید که او هم مانند مادر، منتظر ولی‌شناسی مردم است.
یا شاید بتوان این راز را در "در" جست. او هم مانند مادر پشت در است ولی نه درِ خانه‌ی خود که درِ خانه‌ی دل‌های ما.
یا شاید او هم مانند مادر نگران مردم زمان است که چرا به دنبال گُل در گِل می‌گردند و چرا به دنبال حق در باطل می‌چرخند.
اصلاً نه! شاید من اشتباه می‌کنم؛ شاید چنین قرابتی نیست.
اصلاً او یاورانی خواهد داشت مانند فولاد که برایش جان می‌دهند ولی مادر از جان خودش داد برای ولی.
اصلاً او منتظرانی دارد ولی مادر نه تنها منتظر که مدعی انتظار هم نداشت نه انتظار برای مادر که انتظار برای حق.
اصلاً مادر کجا و فرزند کجا؟ مادر مادر است و فرزند فرزند. مادر برای ماندنِ حق رفت ولی او برای حاکم‌شدنِ حق خواهدآمد.
اصلاً قرار نیست دری که او پشت آن ایستاده شکسته‌شود، اصلاً این در میخ ندارد...
بگذریم...
فکر کنم مادر به دختر قریب‌تر باشد.
چقدر کوچه‌های شام شبیه کوچه‌های بنی‌هاشم‌اند.
چقدر صورت دختر شبیه صورت مادر است.
چقدر دویدن‌های دختر به دنبال کودکان شبیه دویدن‌های مادر به دنبال ولی‌ست.
چقدر دیدن گودی از بالای تپه شبیه دیدن کوچه از درون خانه است.
چقدر خیمه‌های نیم‌سوخته شبیه چوب‌های نیم‌سوخته‌اند.
راستی مگر خیمه هم میخ دارد؟ شاید باز هم اشتباه می‌کنم.
اگر کسانی با دختر همراه بودند و هم‌درد، اما مادر چه تنها بود.
اگر کوچه‌های شام شلوغ بودند و همه شنیدند که چه شد، اما کوچه‌های بنی‌هاشم چه خلوت بود و صدایی از آن شنیده‌نشد.
اگر درد و رنج دختر را همه فهمیدند، اما چه بی‌صدا ماند درد و رنج مادر.
اگر خیمه سوخت و دختر را نسوزاند، اما چه بد سوخت در...
بگذریم...
اصلاً اشتباه من این است که فکر می‌کنم مادر قریب بود؛ که قریب نبود؛ غریب بود.
مادر! ببخشید که نه تنها تو بلکه تمام فرزندانت همه چیز را دادید برای ما... اما ما همه را دادیم برای دنیا...
شرمنده‌ام مادر!
شرمنده‌ام برای تمام سقوط‌ها...
شرمنده‌ام برای تمام سکون‌ها...
شرمنده‌ام برای تمام سکوت‌ها...
أَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رايَةِ الْهُدى؟
أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟
أَيْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِياءِ؟
أَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ؟[1]
[1] بخشی از دعای ندبه. (کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدایت در عالم؟ کجاست آنکه پریشانیهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟ کجاست آنکسی که از ظلم امتّ بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهى مى کند؟ کجاست خونخواه کشته‌ی کربلا؟)
** ارسال کننده جناب آقای ابوالفضل شعبانجولا **
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=59404
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.