تاريخ انتشار: 28 مهر 1390 ساعت 21:16:18
غم غیبت ـ السلام علیک یا صاحب الزمان ـ

گر بال و پر دوباره بگیرم چه می شود

یک بوسه از ستاره بگیرم چه می شود

در آسمان ، قباله به نامم نمی زنند یک گوشه اش اجاره بگیرم چه می شود گفتی بدون اذن الهی نمی شود از درگه اش اجازه بگیرم چه می شود می سوزد اندرونم اگر دم نمی زنم با گرمی اش شراره بگیرم چه می شود بیچاره را که این همه رسوا نمی کنند زان دوست ، راه چاره بگیرم چه می شود وامانده ام نخوان که به امّید مانده ام کز چشم مه اشاره بگیرم چه می شود تیغ اش به جای جایِ دلم چاک می زند مرحم به قلب پاره بگیرم چه می شود ماندن به آرزو که گرانتر ز مردن است گیرم که استخاره بگیرم چه می شود سیّاح هم نی ام که به دریا خطر کنم صیدی از این کناره بگیرم چه می شود در انتظارِ جرعه ی نابی نشسته ام چون جام می هماره بگیرم چه می شود پای از گلیم خویش فراتر نموده ام نقشی ز خوش قواره بگیرم چه می شود امضای دل سپردگی ام را گرفته ام عنوان سر سپاره بگیرم چه می شود تصویر آن عزیز سفر کرده را اگر افزون ز صد هزاره بگیرم چه می شود عمری به پرسشم که به محراب می شوم کان پاسخ از مناره بگیرم چه می شود مویِ (مهاجر) از غم غیبت سپیده زد فصل خزان بهاره بگیرم چه می شود **علی اکبر پورسلطان (مهاجر)**
** استفاده از این غزل با ذکر نشانی سایت http://www.fajr57.ir/ بلامانع است **
   


 
09 آبان 1390   
مهدی
سلام دوست گرامی وبلاگ خوبی دارین با اجازه از این مطلبتان کپی برداشتم ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی بشود اللهم عجل لولیک الفرج



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=4117
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.