تاريخ انتشار: 15 مهر 1390 ساعت 23:04:15
ياران ايراني حضرت امام رضا عليه السلام (1)

 

پدیدآورنده : غلامحسين صميمي

 

سابقة تشيع در ميان ايرانيان به دوران رسول اعظم الهي مي‌رسد. با آن که دوران پيشوايان پاک شيعه به لحاظ حاکميت دشمنان کينه توز اسلام و اهل‌بيت : از سياه‌ترين بسترهاي تاريخ تشيع به شمار مي‌ايد. اما بهره‌هاي علمي و معنوي ايرانيان از رهبران معصوم و ياري آنان در مآخذ تاريخي چشمگير است.

 اين ريشة اعتقادي که برگرفته از حس حق‌جويي و آزاد منشي ايراني است، چنان استقبالي[1] را از امام رضا عليه السلام در شهر‌هاي ايراني به نمايش گذاشته است. که در بستر تاريخ به عنوان يک سند افتخار جاويدان خواهد ماند. وصف ياران ايراني امام رضا و حتي آوردن نام همة آنان در يک نوشتار دشوار است. از اين رو در اين نوشته به معرفي آن دسته از ياران ايراني حضرت امام رضا عليه السلام که آغاز نامشان با حرف الف باشد، به گونه‌اي کوتاه بسنده مي‌شود.

 

1.     ابراهيم بن محمد همداني – مولي همداني[2]

 

معروفيت او به اين نام از آن روست که حضرت امام رضا عليه السلام در نوشته از وي به مولي همداني ياد مي‌کند. وي از دلباختگان امامت و ولايت به شمار مي‌آيد؛ زيرا نام مولي همداني در زمرة ياران سه معصوم ديده مي‌شود.[3] و اين افتخاري است که او را از ديگر همگنان خود برجسته مي‌سازد. پس از شهادت امام رضا عليه السلام از امام جوادعليه السلام بهره مي‌برد. و پس از آن حضرت نيز در گروه ياران امام علي‌النقي عليه السلام جاي مي‌گيرد. ابراهيم بن محمد در زمرة وکلاي امام هادي عليه السلام است.[4] او چهل بار به زيارت خانه خدا مي‌رود. کشّي درکتاب رجال خود، در ذيل أحمد بن اسحاق تصريح دارد که محمد بن مسعود، علي بن محمد، محمد بن أحمد، محمد بن عيسي، ابو محمد رازي و أحمد بن ابوعبدالله برقي، برخي ديگر، همگي از ابراهيم بن محمد همداني و ايوب بن نوح و أحمد بن ضمره و احمد بن اسحاق به عنوان ثقه ياد مي‌کنند. هم چنين در ذيل سخن از ابراهيم بن محمد همداني مي‌نويسد: حديث کرد برايم أحمد بن محمد، از ابراهيم بن محمد همداني که گفت: « حضرت ابوجعفر – امام جواد به پدرم نوشت که براي ايشان توطئه اي که سميع – (از دشمنان تشيع) در حقم مرتکب مي‌گردد ،«بنويسم» براي حضرت نوشتم. امام با خط مبارک خود براي من نوشتند: «اندوهگين مباش، خداوند تو را در برابر ستمکاران ياري مي‌کند، من نيز تو را به ياري پروردگار بشارت مي‌دهم. پاداش معنويت هم نزد خداوند کريم محفوظ است. پس آفريدگارت را فراوان ستايش نما و هرگز از يادش غافل مباش.[5]

 

2.     ابراهيم بن اشعري قمي

 

وي نخست پروانة شمع وجود موسي بن جعفر است. پس از شهادت آن حضرت در زمره ياران امام علي بن موسي الرضا عليه السلام در مي‌آيد و نزد حضرتش به کسب دانش و تهذيب نفس مي‌پردازد.[6]

او از ويژه عالماني است که پرورش شخصيت او مرهون تلاش امام معصوم مي‌باشد و براي همين از هردو بزرگوار روايت مي‌کند. با همکاري برادرش فضل بن محمد کتابي مي‌نويسد که حسن بن علي بن فضّال از آن روايت مي‌نمايد.[7]

 

3.     ابراهيم بن ابي‌محمود خراساني، معروف به مولي خراساني

 

از اين رو که ايراني است و هم شخصيتي برجسته دارد. در کشورهاي عربي به مولي خراساني شناخته مي‌شود. از ياران موسي بن جعفرعليه السلام شمرده مي‌شود. اما پس از شهادت آن حضرت در صف ياران امام علي بن موسي الرضا عليه السلام قرار مي‌گيرد.[8] عالماني چون نجاشي و شيخ طوسي موثقش مي‌خوانند. کتابي هم داشته که أحمد بن عيسي آن را روايت مي‌کند.[9]

 

4.     ابراهيم بن سلام نيشابوري (ابن سلامه)

 

وي راوي حديث و از وکلاي امام به شمار مي آيد. برخي صلاحيتش را انکار مي‌کنند و براي همين نيز به سمت وکالتش از سوي امام هم به ديده ترديد مي‌نگرند. حديثش را هم معتبر نمي‌دانند. اما بزرگاني چون شيخ طوسي، علامه حلي، نه در صلاحيتش ترديد دارند، و نه اعتبار روايتش، وکالتش از سوي امام را نيز تاييد مي‌کنند و سمت وکالت از جانب معصوم را بر صلاحيت و درستي گفتارش دليل مي‌آورند.[10]

 

بي‌شک ابراهيم بن سلام(سلامه) نيشابوري در زمره ياران فرهيختة امام رضا عليه السلام است، زيرا غالب سخنان منفي که درباره شخصيت‌هاي برجستة شيعي در تاريخ اسلام به چشم مي‌آيد. بر اساس شايعات و انگيزه هاي سياسي دشمنان اهل بيت رخ مي‌نمايد. با کمي ژرف بيني در تاريخ روشن مي‌شود که شخصيت هاي شيعي هرچه برجسته تر و در خدمت به اهداف اهل ‌بيت به توفيقاتي فزون‌تر دست يابند، تبليغات دشمنان نيز در تخريب چهره آنان حجم و گسترش بيشتر خواهد داشت.

 

5.     ابوخالد سجستاني

 

از ياران امام رضا عليه السلام، راوي حديث است.[11] شيخ طوسي بر اين مطلب تاييد دارد. چون شهادت حضرت موسي بن جعفرعليه السلام در زندان هارون مظلومانه و محرمانه رخ مي‌نمايد، نخست بسياري از شيعيان و حتي نزديکان امام شهادتش را باور نمي‌کنند. اما با گذشت زمان هريک از راهي شهادت امام را به عنوان يک واقعيت تلخ مي‌پذيرند به جزگروهي که در آرزوي رسيدن به رفاه و لذايذ دنيا با اموال و وجوهات شرعي، در دام نيرنگ حکومت عباسي گرفتار مي‌آيند و امامت امام هشتم را انکار مي‌نمايند. بقيه نزد امام رضا عليه السلام مي‌روند و به امامتش ايمان مي‌آورند. از اين رو عدم پذيرش شهادت امام کاظم عليه السلام از سوي ياران خالص آن بزرگوار را مي‌توان دليل برديد باز و ذهن کاوشگر آنان دانست، نه ترديد در امامت امام رضا عليه السلام .  شيخ ابوالعباس کشي نيز، ابوخالد سجستاني را در زمرة همين دسته از ياران امام معرفي کرده و نقل مي‌کند که ابو خالد سجستاني به گمان اين که امام موسي بن جعفرعليه السلام زنده است. به جمع واقفيه مي‌پيوندد و سپس با بهره از دانش ستاره شناسي که بي‌شک نزد امام آموخته است، به شهادت امام کاظم عليه السلام يقين مي‌نمايد و در صف ياران امام رضا عليه السلام در مي‌ايد.[12]

 

6.     ابوطاهر بن حمزة بن اليسع قمي

 

او ثقه و راوي حديث است. نجاشي او را از ياران امام رضا و راوي حديث آن حضرت مي‌داند.[13]

 

7.     أحمد بن عامر

 

يار فرهيختة امام رضا عليه السلام است.[14] جد بزرگوارش «وهب بن عامر» از مردان جاويد تاريخ تشيع به شمار مي‌ايد. به سال 61 هجري درياري امام حسين عليه السلام به شهادت مي‌رسد. أحمد بن عامر راوي حديث نيز هست، پسرش عبدالله بن أحمد از وي روايت مي‌کند.[15]

 

8.     ادريس بن عبدالله اشعري قمي

 

دانشمند و داراي کتاب است. از زکريا حسين بن عثمان و برادرش عبدالملک از او روايت مي‌کنند. دانش او مرهون بهره گيري از حضرت امام صادق عليه السلام، امام کاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام است.[16] بي‌شک فردي که دانش خود را از سه معصوم آموخته باشد. در گفتار ثقه و در رفتار و کردار نيز قابل الگوگيري است.

 

9.     ادريس بن حسين اشعري قمي

 

اين راوي ثقه شمرده مي‌شود. نزد امام رضا عليه السلام شرفياب مي‌گردد و به فراگيري دانش مي‌پردازد و از آن حضرت روايت مي‌کند.[17 ]

 

10.                        ادريس بن يقين

 

وي اهل خراسان و از ياران امام رضا عليه السلام است.[18]

پيش از امام رضا عليه السلام نيز چندي به محضر حضرت موسي بن جعفرعليه السلام مي‌رسد و از آن حضرت بهره‌ مي‌گيرد. اما بيشترين دوران بهره‌گيري او نزد امام رضا عليه السلام است. شيخ طوسي هم او را در شمار ياران ابوالحسن عليه السلام نام مي‌برد.[19]

 

11.                        اسحاق بن ابراهيم حضيني

 

در شمار ياران امام رضا عليه السلام است، توسط حسن بن سعيد اهوازي نزد هشتمين پيشواي شيعيان مي‌رسد و از آن حضرت بهره علمي و معنوي مي‌برد. در زمره روات حديث است. از امام رضا عليه السلام روايت مي‌کند.

علي بن مهزيار اهوازي و پسرش حسن بن علي اهوازي از او روايت مي‌کنند. برخي وثاقتش را تاييد مي‌کنند.[20]

 

12.                        اسحاق بن آدم

 

از شيفتگان علي بن موسي الرضا عليه السلام در شهر قم به شمار مي‌رود. کتابي هم داشته که در حال حاضر در دست نيست. محمد بن ابي‌الخطاب آن را روايت مي‌کند.[21] به گفته ابوالعباس فضل بن حسان دالاني، کتاب اسحاق ابن آدم، مورد نقل محمد بن الحسين بن ابي‌الخطاب نيز هست.[22]

 

13.                        ادريس بن زيد

 

يار امام رضا عليه السلام، جليل القدر و درست گفتار است.[23] شيخ صدوق در کتاب من لايحضره الفقيه به دو طريق از او روايت مي‌کند.[24]

 

پي‌نوشت‌ها:

1. کشف الغمه، علي بن عيسي اربلي، ج 2، ص 308.

2. خلاصة الاقوال، علامه حلي، ص 2عليه السلام 7.

3. قاموس الرجال، شيخ محمدتقي ششتري، ج 1، ص 189.

4. جامع الروات، ج 2، ص 21؛ التحرير الطاووسي، شيخ حسن (صاحب معالم)، ص 1عليه السلام ؛ ايظاء الاشتباه، علامه حلي، ص 2عليه السلام 7.

5. اعيان الشيعه، محمد امين، ج 2، ص 224.

6. الفهرست، شيخ طوسي، ص 41.

7. اختيار معرفةالرجال، کشي، ص 554؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 203.

8. التحرير الطاووسي، ص 21؛ کتاب الرجال، ابن داود حلي، ص 48.

9. رجال نجاشي، ص 25؛ الفهرست، شيخ طوسي، ص 41.

10. رجال شيخ طوسي، ص 361؛ رجال علامه حلي، ص 4؛ جامع الرواة، ج 1، ص 21.

11. رجال طوسي، ص 396؛ اختيار معرفة الرجال، ص 614.

12. رجال الطوسي، ص 396؛ اختيار معرفة الرجال، ص 614؛ اعيان الشيعه، ج 2، ص 346؛ معجم رجال الحديث، ج 1، ص 21.

13. رجال نجاشي، ص 318؛ جامع الروات، ج 2، ص 396.

14. رجال نجاشي، ص عليه السلام 3؛ رجال شيخ طوسي، ص 365.

15. جامع الروات، ج 1، ص 51؛ رجال ابن داود، ص 38؛ معجم رجال الحديث، ج 2، ص 128.

16. الفهرست، ص 42؛ رجال نجاشي، ص 84؛ جامع الروات، ج 2، ص 25.

17. رجال ابن داود، ص 4عليه السلام ؛ معجم رجال الحديث، ج 2؛ ص 14؛ جامع الروات، ص عليه السلام

18. رجال شيخ طوسي، ص 398.

19. جامع الروات، ج 1، ص عليه السلام 8؛ معجم رجال الحديث، ج 3، ص 15.

20.رجال شيخ طوسي، ص 398؛ اختيار معرفةالرجال، ص 552؛ معجم رجال الحديث، ج 3، ص 34.

21. الفهرست، ص 15؛ رجال ابن داود، ص 54.

22. رجال النجاشي، ص 53؛ معجم رجال الحديث، ج 3، ص 30.

23. جامع الروات، ج 1، ص 36.

24. معجم رجال الحديث، ج 3، ص 10.

 

منبع : www.hawzah.net

 

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=3794
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.