تاريخ انتشار: 25 مرداد 1390 ساعت 19:00:06
حضرت خديجه كبري (سلام الله عليها) بانوي بزرگ اسلام ومادر مؤمنين

حضرت خديجه (س) در زلال وحی وسخنان ائمه عليهم السلام

«پیامبر سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنان و زنان پیامبر مادران مؤمنان هستند». (احزاب: 6)

حضرت خدیجه به عنوان نخستین «ام‌المومنین» در قرآن مورد توجه قرار گرفته است. این سعادت از بین همه زنان پیامبر(ص)، نصیب خدیجه(س) شده است که یازده امام از نسل او از طریق فاطمه(س) به وجود آید.

«و تو را فقیر یافت و توانگر کرد». (سوره ضحی)به نظر بسیاری از مفسران، این آیه به نقش اقتصادی حضرت خدیجه(س) در پیشرفت نهضت جهانی اسلام اشاره دارد.

«آنان دارایی‌های خویش را در راه خدا انفاق می‌کنند، آن‌گاه از پی آنچه انفاق نموده‌اند، نه منّتی می‌گذارند و نه آزاری می‌رسانند، پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است، و آنان نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند». (بقره: 262)

علی(ع) می‌فرماید: «سالار زنان در جهان ]در اندیشه و دانش و منش مترقی، این چهار زن[ کمال‌جو ]و ستم‌ستیز و آزادی‌خواه[ هستند: خدیجه دختر خُوَیلِد، فاطمه ریحانه‌ی پیامبر، آسیه، ]زن نواندیش و استبداد ستیز عصر موسی[ و دیگر مریم دخت ]پاک روش[ عمران».[1]

پیامبر فرمود: «ایستادگی و استواری دین تنها با شمشیر علی و ثروت خدیجه بود».[2]

امیرمؤمنان علی(ع) در «خطبه قاصعه» می‌فرماید:

«روزی که رسول خدا(ص) به پیامبری رسید، نور اسلام به هیچ خانه‌ای وارد نشد، جز به خانه پیامبر و خدیجه و من سومین نفر آنها بودم که نور وحی در رسالت را می‌دیدم و عطر نبوت را استشمام می‌کردم».[3]

امام حسین(ع) در روز عاشورا، در ضمن خطبه‌ای که خود را به دشمن معرفی می‌کرد، فرمود: «همان چشمه بهشتی که مقربان از آن می‌نوشند».[4]

پیامبر(ص) در تفسیر این آیه فرموده است: «مقربون السابقون، رسول خدا، علی بن ابی‌طالب و الائمه، فاطمه و خدیجه هستند».[5]

«شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که جده من خدیجه، دختر خُوَیلَد است؟ آیا می‌دانید که من فرزند همسر پیامبر شما و خدیجه هستم»؟[6]

«ای مردم! آیا شما را آگاهی دهم که بهترین انسان‌ها از نظر پدربزرگ و مادربزرگ چه کسانی هستند؟ برترین‌های روزگاران در ریشه و تبار، حسن و حسین(ع) هستند؛ چرا که نیاکانشان از طرف پدر و مادر، پیامبر(ص) و خدیجه می‌باشند».[7]

القاب و فضایل خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) پانزده سال پیش از عام‌الفیل در مکه، در خانواده‌ای بزرگ و ارجمند به دنیا آمد. در دوران جوانی که با تشکیل کاروان‌های تجاری به کسب درآمد پرداخت. درخشان‌ترین صحنه زندگی او پیش از بعثت رسول‌خدا(ص) مربوط به زمانی است که با وجود مکنت و ثروت، هرگز در جامعه فاسد آن روزگار، خود را به دست امواج سهمگین جاهلیت نسپرد و به درجه‌ای از کمال و پاکی رسید که به «طاهره» ملقب گشت. افزون بر این لقب، به برخی دیگر از القاب او می‌توان اشاره کرد از جمله: «مبارکه»، «سیده نسوان»، «کبری» به معنی ارجمند و والامقام که پیامبر(ص) این لقب را پس از ازدواج به او داد.

بنا بر منابع تاریخی، رسول خدا(ص) و حضرت خدیجه(س) در اجداد خود اشتراک داشته‌اند و نوه عموی یکدیگر بوده‌اند و خویشاوندی نزدیکی میان آنها وجود داشته است.[8]

ازدواج با پیامبر(ص)

کمال روحی و عقلی و حسن ظاهری خدیجه(س) سبب شده بود که مردان زیادی اندیشه همسری او را در سر بپرورانند؛ چنان‌که ابوجهل و ابوسفیان که از جمله مردان ثروتمند و بانفوذ قریش بودند از او خواستگاری کردند؛ ولی خدیجه(س) درخواست آنان را رد کرد.

خدیجه(س) که از راست‌گویی، امانت‌داری و اخلاق پسندیده محمد(ص) در طی سفر تجاری‌اش به شام آگاه شده بود و آثار نبوت را در وجود او دیده بود، غنچه مهر و محبتش در مقابل محمد امین و پاک‌دامن شکوفه زد. با تمایل خدیجه(س) و خواستگاری پیامبر(ص)، آن دو پیمان ازدواج بستند و در پی آن، خدیجه(س) تمام دارایی و غلامان خود را در اختیار او قرار داد. خدیجه(س) از این پیوند آسمانی صاحب شش فرزند شد؛ دو پسر و چهار دختر که آخرین دختر آنان بانوی بزرگوار، حضرت فاطمه(س) همسر حضرت علی(ع) بود.

ویژگی‌های حضرت خدیجه(س)

حضرت خدیجه(س) در ابعاد گوناگون انسانی، شخصیتی والا و ارزشمند داشت. او از چنان شخصیت ممتازی برخوردار بود که پیامبر(ص) او را به همسری پذیرفت و با توجه به ویژگی‌های ارزشمند او بود که پس از رحلت او همواره یادش را در خاطره داشت. برخی از ویژگی‌های حضرت خدیجه عبارت است از:

مقاومت و پایداری: رفتارهای فروتنانه و مدبرانه خدیجه در برابر پیامبر(ص) و عظمت معنوی او، مورد سرزنش برخی از زنان قریش قرار می‌گرفت که با مفاهیمی چون راست‌گویی، امانت‌داری و خوش‌رفتاری بیگانه بودند و فلسفه ازدواج زنی ثروتمند با مردی تهی‌دست را درک نمی‌کردند. ازاین‌رو، آنان به خدیجه(س) طعنه می‌زدند و او را می‌آزردند و با او رفتارهای نامناسب داشتند. پاسخ خدیجه(س) به این همه ناسپاسی و نادانی، تنها مقاومت و پایداری در کنار حضور آرام‌بخش همسرش بود. او در پاسخ به سرزنش‌کنندگان می‌گفت: «آیا کسی مانند محمد در نیکویی، نیک‌رفتاری، خصلت‌های پسندیده و فضیلت و شرافت، در تمام سرزمین عرب سراغ دارید»؟[9]

انفاق و احسان: یکی از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س) این بود که بر اثر تدبیر و تلاش و کوشش در تجارت و امور اقتصادی، از ثروت‌مندان عصر خود بود. با این همه، او هرگز از یاری فقیران روی برنمی‌گرداند و خانه‌اش همواره پناه‌گاه نیازمندان بود. او در راه تحقق آرمان‌های اسلام، همه ثروت خود را انفاق کرد و این عمل او برای پیشبرد اسلام، بسیار سودمند و مهم بود؛ تا آنجا که پیامبر(ص) فرمود: «ما نَفَعَنی مالٌ قَطُّ مِثلُ نَفَعَنی مالُ خَدیجَةَ؛ هیچ ثروتی هرگز مرا سود نبخشید که ثروت خدیجه به من سود بخشید».[10]

ساده‌زیستی: حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر(ص) خانه‌ای باشکوه و مجلل داشت. او پس از ازدواج، تمام این جلال و شکوه را به پای همسرش ریخت و آن خانه که پیش از طلوع اسلام پناه‌گاه مستمندان بود، پس از اسلام پایگاه مؤمنان شد. پیامبر(ص) و خدیجه(س) با رفتار خود در دوری از تجمل‌گرایی و با عمل به ساده‌زیستی، الگوی پیروان و مسلمانان شدند.[11]

خدیجه(س) در شعب ابی‌طالب

سران مشرک قریش که از پیشرفت اسلام نگران شده بودند، تصمیم گرفتند با محاصره اقتصادی و قطع شریان‌های حیاتی مسلمانان، از نفوذ و گسترش اسلام بکاهند. سران قبایل، با هم عهدنامه‌ای امضا کردند که به موجب آن، ارتباط و معاشرت با پیامبر(ص) و مسلمانان را ممنوع، نیز هرگونه خرید و فروش با هواداران پیامبر(ص) را تحریم کردند. ابوطالب، حامی و عموی پیامبر(ص) دستور داد مسلمانان به دره‌ای در میان کوه‌های مکه که به «شعب ابی‌طالب» معروف بود بروند. مسلمانان سه سال در محاصره اقتصادی بودند. حضرت خدیجه(س) در این سه سال، هیچ‌گاه پیامبر(ص) را تنها نگذاشت و چون همیشه به یاری او شتافت و همه ثروت خود را در جریان شعب خرج کرد؛ تا جایی که گفته‌اند پس از پایان محاصره اقتصادی، دیگر ثروتی نداشت. او همچنین از خویشان خود خواست تا به یاری مسلمانان بشتابند. خدیجه سه سال رنج و مشقت شعب را تحمل کرد که می‌توان آن را اوج فداکاری او در خدمت به اسلام به شمار آورد. پیامبر(ص) همواره از این خدمت و فداکاری خدیجه یاد می‌کرد و او را به سبب این ایثار و ازخودگذشتگی می‌ستود.[12]

پیامبر(ص) در سوگ خدیجه(س)

پس از خروج مسلمانان از شعب ابی‌طالب، مدتی نگذشت که ابوطالب، عموی فداکار پیامبر(ص) درگذشت و او را در حزن و اندوه فرو برد. چندی بعد، دیگر پشتیبان پیامبر(ص)، یعنی خدیجه(س) بیمار شد و درگذشت. این بانوی گران‌قدر، در دهم رمضان سال دهم بعثت، یعنی حدود سه سال پیش از هجرت از دنیا رفت. ازاین‌رو، سالی که این دو مصیبت بزرگ بر پیامبر(ص) وارد شد، «عام الحزن» نامیده شد. خدیجه، هنگام وفات، شصت و پنج سال داشت. او بیست و چهار سال از عمر شریفش را در کنار پیامبر(ص) سپری کرده بود. پیامبر(ص) در وفات خدیجه(س) بسیار گریست و با دست مبارک خویش او را داخل قبر گذاشت و برایش دعا کرد.[13]

سخنان انديشمندان در باره حضرت خديجه (س)

سنیه فراعه، (دانشمند عرب):

«تاریخ در مقابل عظمت ام‌المؤمنین خدیجه(س) سر فرود می‌آورد و در برابرش دست بسته متواضعانه می‌ایستد».[14]

سلیمان کتانی، (نویسنده عرب):

«خدیجه ثروتش را به محمد بخشید ولی این احساس را نداشت که می‌بخشد، بلکه این احساس را داشت که از او هدایت را که بر همه گنج‌های سراسر جهان برتری دارد، کسب می‌نماید. او احساس می‌کرد محبت و دوستی را به حضرت محمد(ص) اهدا می‌کند ولی در عوض همه ابعاد سعادت را از او کسب می‌کند».[15]

بنت الشاطی، (نویسنده عرب):

«آیا کسی غیر از خدیجه را می‌شناسید که با عشقی آتشین و ایمانی استوار، بی‌آنکه اندک تردیدی به دل راه دهد یا ذره‌ای از باورش به عظمت خدا و پیامبر(ص) کاسته شود، دعوت دین را از غار حرا پذیرا شود».[16]

نکته‌ها

در عصر جاهلیت که زنان به افکار و رفتار جاهلی آلوده بودند؛ خدیجه(س) از چنان پاکی و طهارت برخوردار بود که به «طاهره» شهرت یافته بود.

از میان زنان، نخستین زنی که به اسلام و پیامبر(ص) ایمان آورد، حضرت خدیجه(س) بود.

خدیجه(س) زنی دانشمند، با تجربه، بسیار فهیم، روشن‌بین و صاحب کمال بود هر مسئله‌ای را به دقت بررسی می‌کرد و هرگز بدون علم و اندیشه چیزی را نمی‌پذیرفت و بدون تفکر و تعمق سخن نمی‌گفت.[17]

خدیجه(س) از کتب آسمانی آگاهی داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحا» می‌گفتند. او از نظر عقل و درایت، برتری فوق‌العاده‌ای داشت.[18]

در یکی از زیارت‌نامه‌های پیامبر(ص) آمده است: «سلام بر همسران پاک و نیک تو، مادران مؤمنان، به ویژه بانوی راستین و پاک و پاکیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه، بانوی بزرگ، مادر مؤمنان».[19]

روزی پیرزنی نزد رسول اکرم(ص) آمد؛ آن حضرت او را مورد لطف سرشار خود قرار داد. وقتی آن پیرزن رفت، عایشه گفت: علت آن همه مهربانی به پیرزن چه بود؟ پیامبر(ص) فرمود: این پیرزن در زمان حیات خدیجه به خانه ما می‌آمد و از کمک‌ها و الطاف سرشار او برخوردار بود. همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است.[20]

پیامبر(ص) در جواب علت وفاداری و محبت به خدیجه پس از مرگ او فرموده است: «او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کفر ورزیدند و مرا تصدیق نمود، هنگامی که آنان تکذیب کردند. با ثروت خویش مرا یاری داد، هنگامی که آنان مرا محروم کردند. خداوند مرا از او به فرزندانی روزی داد، هنگامی که مرا از فرزندان زنان دیگر محروم کرد».[21]

خدیجه(س) اولین بانویی بود که همراه علی بن ابی‌طالب(ع) با پیامبر(ص) به نماز ایستاد و پیشانی عبودیت بر خاک سایید. او بدین گونه وفاداری خود را به پیامبر(ص) اثبات کرد.

آورده‌اند که...

روزی پیامبر اکرم(ص) در ایام حج به بالای کوه صفا رفت و با صدای بلند ندا داد: «ای مردم! من فرستاده پروردگارم.» سپس به کوه مروه رفت و سه مرتبه همان سخن را تکرار کرد. کافران با سنگ به پیامبر(ص) حمله کردند. ابوجهل نیز سنگی پرتاب کرد که به پیشانی رسول خدا(ص) اصابت کرد و خون از پیشانی آن حضرت جاری شد. پیامبر به کوه ابوقُبَیْس رفت و مشرکان نیز در پی آن حضرت رفتند. علی(ع) به سرعت خود را به خدیجه(س) رساند و موضوع را برای او بازگو کرد. اشک از گونه‌های خدیجه(س) جاری شد و همراه علی(ع) برای یافتن همسرش راهی کوه و دشت گردید. در این هنگام، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و فرمود: «فرشتگان از گریه خدیجه(س) به گریه آمدند. او را فراخوان، به او سلام برسان و بگو خدا به تو سلام می‌رساند و او را به خانه‌ای بهشتی که از نور زینت داده شده است بشارت ده.» سرانجام خدیجه(س) و علی(ع) پیامبر را یافتند و به خانه آوردند. مردم به خانه خدیجه(س) حمله‌ور شدند و خانه او را سنگ‌باران کردند. خدیجه(س) بیرون آمد و خطاب به آنان فرمود: «آیا از سنگ‌باران کردن خانه زنی که نجیب‌ترینِ قوم شماست، شرم ندارید؟» مردم با شنیدن سخنان خدیجه پراکنده شدند و او برای مداوای همسرش به خانه بازگشت. آن‌گاه پیامبر، پیغام جبرئیل را به او رساند. خدیجه(س) در پاسخ فرمود: «خدا خود سلام است و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل و بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خداوند بر تو باد!»[22]

سلام خداوند بر خدیجه!

چند پرسش وپاسخ آن

پرسش: موقعیت و جایگاه اجتماعی حضرت خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر چگونه بود؟

پاسخ: طبق آنچه در کتاب‌های معتبر آمده است، خدیجه کبرا(س) از نوادگان عبد مناف هستند و به این ترتیب با حضرت رسول(ص) نسبت پیدا می‌کنند. حضرت خدیجه(س)، بانویی باشرف، ثروت‌مند، با آبرو و با احترام و عزت در جامعه آن زمان بود؛ در جامعه‌ای که برای زن ارزشی قائل نبودند و آیات قرآن هم شهادت می‌دهد به اینکه دختران را به سبب ننگی که از داشتن دختر داشتند، زنده به گور می‌کردند و از نظر ارث و حقوق نیز زنان از موقعیت خوبی برخوردار نبودند؛ اما به ندرت زنانی در طول جامعه بشری بوده‌اند که در سراسر زندگی‌شان درخشیده و از نظر موقعیت، در وضعیت خوبی به سر می‌بردند. حضرت خدیجه(س) یکی از همین بانوان است که در جامعه آن روز، با همه دشواری‌ها و کوته‌فکری مردم، به دلیل موقعیتی که داشتند و نیز شرف و منزلت و عفت ایشان باعث شد از نظر قدرت اجتماعی و اقتصادی، دارای نفوذ فراوان باشند.

پرسش: آیا داشتن نقش اجتماعی ـ چنان‌که حضرت خدیجه(س) داشتند ـ در آن زمان برای زنان امری رایج و عادی بود؟

پاسخ: زنانی بودند که دارای شغل‌های اجتماعی، نظیر کار آرایشگری، کار صنایع دستی و یا کارهای تولیدی بودند که بیشتر برای تأمین مخارجشان بود و درآمدی برای خانواده؛ داشتن نقش‌های اجتماعی برای زنان به آن صورت رایج نبوده؛ اما حضرت خدیجه(س) دارای موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی بودند.

پرسش: نقش و تأثیر حضرت خدیجه(س) در زندگی سیاسی پیامبر تا چه حد بود؟

پاسخ: از ویژگی‌های حضرت خدیجه(س)، درک شکوه و معنویت محمد(ص) و همراهی و همپایی با او در راه رشد و شکوفایی و رسیدن به رسالت و پیام‌رسانی خدا بوده است. او با آراستگی به اخلاق و منش خداپسندانه، از بیان حق و حقیقت و روشن‌گری و خیرخواهی و دل‌سوزی و خروش و فریاد به جا از حق‌کشی و بیداد، ندای حق‌طلبی خویش را در گستره تاریخ طنین افکند و به جا و به هنگام، به تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری ماندگار دست زد و هرگز از تلاش و روشن‌گری و پیکار با آفت جهل و خرافات و ستم و مظاهر انحطاط دست برنداشت. موضع‌گیری دلیرانه و کارساز خدیجه(س) در حمایت از آیین جدید و در دفاع از حقوق و آزادی و امنیت حضرت رسول در آن توفان جهل و خشونت استبدادگران، گام بلندی بود تا پیامبر فرصت پیدا کند آیین آسمانی‌اش را در چشم‌انداز همگان قرار دهد. او با شرکت مستقیم در مبارزه بزرگ اسلام با کفر و با نثار ثروت و امکانات و استفاده از موقعیت و جایگاه خود نقش بسزایی در زندگی سیاسی پیامبر ایفا کرد. خدیجه(س) وزیر راستین و کارآمد اسلام و مشاور خردمند و یار شجاع و فداکار پیامبر بود و آن حضرت به یاری او و حمایت بی‌دریغ و شهامت‌مندانه‌اش بر انبوه مشکلات و موانع چیره می‌شد و فقدان او را فاجعه‌بار ارزیابی نمود و سال رحلت جان‌سوزش را سال غم و اندوه نامید.[23]

پرسش: مرقد مطهر حضرت خدیجه(س) در کجا واقع شده است؟

پاسخ: مرقد مطهر حضرت خدیجه(س) در بالای مکه در قبرستان حَجون که امروز به نام قبرستان مُعَلّی معروف است قرار دارد، قبرهای عبدالمطلب و ابوطالب و خدیجه(س) در کنار هم با فاصله یکی دو متر هستند. مسلمانان در سال 727 هـ .ق بارگاهی بر سر مرقد منوّر حضرت خدیجه(س) بنا کردند. در سال 1344 هـ .ق با تسلط وهابیان بی‌رحم و سبک‌مغز، همه آن بارگاه‌های مقدس را ـ به بهانه باطل، مبنی بر اینکه توسل به آنها یک نوع شرک است ـ ویران کردند، و از آن زمان تاکنون مرقد منوّر حضرت خدیجه(س) همچون قبرستان بقیع در مدینه، مهجور و مخروب است و وهابیان از تعمیر قبرها به صورت آبرومند جلوگیری می‌نمایند.[24]

[1]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 266.

[2]. علی کرمی فریدنی، فروغ آسمان حجاز، خدیجه، قم، حاذق، 1382، ص 305، به نقل از: فاطمه‌الزهرا من المهد الی اللهد، ج 25.

[3]. نهج البلاغه، خطبه قاصعه. [4]. مطففین: 27. [5]. طبرسی، مجمع‌البیان، ج 10، ص 320.

[6]. بحارالانوار، ج 44، ص 318. [7]. همان، ج 19، ص 241.

[8]. دایرة المعارف تشیع، زیرنظر: بهاءالدین خرمشاهی و کامران فانی، ج 4، (مدخل خدیجه همسر پیامبر).

[9]. جمعی از نویسندگان، همسر آفتاب، قم، طاها، 1385،‌چ 1، ص 16.

[10]. علامه مجلسی، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1403 هـ . ق، ج 19، ص 63.

[11]. همسر آفتاب، همان، ص 43. [12]. همان، صص 23 ـ 24. [13]. همان، ص 25.

[14]. فضیلت خدیجه(س) در گفتار بزرگان، گلستان قرآن، ش 7، آذر 1380 ، ص 25.

[15]. همان. [16]. همان. [17]. ایران سیاح، غم‌خوار پیامبر(ص)، همشهری، 31/6/1386، ص 6.

[18]. همان. [19]. فضیلت خدیجه در گفتار بزرگان، گلستان قرآن، ش 7، ‌آذر 1380، ص 25.

[20]. همان، ص 24. [21]. صدیقه توانا، هم‌نشین آفتاب، کیهان، 28/9/1378، ص 6.

[22]. لعیا درفشه، تأثیر حضرت خدیجه بر زندگی سیاسی پیامبر، گلستان قرآن، ش 7، آذر 1380، صص 19 ـ 21.

[23]. محمد محمدی اشتهاردی، حضرت خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت، قم، نبوی، 1377، ص 267.

منبع : www.hawzah.net

   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=1539
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.