رمضان آمد و نقشِ دگری پیدا شد
روحِ رامشگرِ ما، بارِ دگر شیدا شد
محفلِ نیمه شب و شوقِ دل انگیز سحر
صنمی جلوه کنان، در پیِ سودای دگر
ماه منظر، ز نهان آمد و رخسار نمود
دیده از خوابِ فرامُش کده، بیزار نمود
فرشیان ره بگشایید، که قرآن آمد
بر تنِ بی تپشِ ارض و سماء جان آمد
دیده بگشای، به فرخندگیِ موسمِ بدر
رمز و رازی است در این ماهِ منیر و شب قدر
مسلمین، ماهِ صیام است ز جا برخیزید
زمزمِ توبه به جام است، به پیکر ریزید
با علی(ع) شاهدِ محراب، هم آواز شوید
ساقی و باده مهیّاست، به پرواز شوید
قومِ شب خیز، که چون مَحرَمِ رازِ حَرَمند
جمله مهمانِ نظر کرده ی خوانِ کرمند
بری از رنگ و ریا و دغل و بخل و حسد
به امیدی که ثوابی ز بلندا برسد
بزمِ مرغانِ مهاجر چه خوش آهنگ و نواست
آخر این پرده اطاعت ز فرامین خداست
( استفاده با ذکر منبع http://www.fajr57.ir/ جایز است )