پروردگارا مرا از ثروت ديگران بی نياز دار و روزى مرا فراوان رسان، از فتنه ها بركنارم دار و فطرت مرا عزيز و غنى گردان تا چشم طمع به دست مردم ندوزم.
مگذار كه به آزار نخوت و كبريا دچار شوم و بگذار ترا آن چنان كه شايسته ذات مقدس تو باشد بندگى كنم و رنج مرا در اداى عبادت و طاعت، بيهوده مساز.
پروردگار من! مقرر فرماى كه دستهاى من در خير و صلاح مردم به كار افتد و هم چنان دست كارگر مرا از منت گذارى و دل آزارى ايمن دار و زبان مرا از خودستايى و تفاخر، خاموش فرماى.
پروردگارا! بدانسان كه در چشم مردم بر مقام من می افزايى در چشم من از مقام من بكاه و به ميزان عزتى كه در اجتماع به من ارزانى همی فرمايى مرا به ذلت نهانى من آشنا ساز تا شخصيت خويش را هرگز فراموش نكنم و پاى از گليم خويش، فراتر نگذارم.
تا آن روز كه توانم به عبادت تو برخيزم زنده ام دار و تا آن دم كه از تو ياد همی كنم دم گرم از سينه ام برآر و اگر چنان باشد كه راهم از راستى به انحراف خواهد گراييد و اهريمن ناپاك در بيدارى ضلالت به كمندم خواهد انداخت پروردگار من هر چه زودتر مرا به سوى خويش فرا خوان و جان مرا از خطر شقاوت وارهان، و مقدر فرماى تا به طاعت خيرخواهان توفيق يابم و به دنبال راهبران راه پويم و چنان كن كه بدانديش را به خيرخواهى و بدكردار را به نيكوكارى و محروم كننده را به بخشش و عهدشكن را به وفادارى و بدگوى را به خوشگويى پاسخ گويم و همواره در عوض مرحمت، سپاس بگذارم و همواره از بديها، چشم بپوشم.
و در همين مناجات می فرمايد :
بگذار اى پروردگار من كه به نيروى تو بر شدائد حمله آورم و دست حاجت به سوى تو بگشايم و پيشانى تضرع و مسكنت بر درگاه تو، به خاك بمالم.
روا مدار اى پروردگار من كه كف حاجت من به جانب ديگران گشوده شود و عرق آبروى من بر پاى ديگران فرو ريزد زيرا همی دانم كه در اين هنگام مستوجب طرد و منع تو باشم و به قهر و اعراض تو گرفتار آيم اى كه مهربانترين مهربانانى.
در دعايى كه در حق ستمگران بر او می فرمود حضرت تنها بدان بسنده نمی كرد كه در حق آنها كه بر وى بدى روا داشته بودند نيكى كند بلكه از درگاه خداوندى براى ايشان طلب عفو و مغفرت مىكرد و می فرمود :
پروردگار من! آن كس كه در حق من بد كرده و خلاف آن چه شايسته بود ناشايسته آورده و بی آن كه از من پوزش بجويد زندگى را بدرود گفته و اكنون در دل خاك آرميده و دستش از دنيا كوتاه است و موجودى مستمند باشد، گناهانش را بيامرز و مغفرت خود را از وى دريغ مدار، من از آن چه در حق من به ناحق كرده گذشتم و تو نيز اين جريمت را بر وى مگير و چنان كن كه گذشت من پاكترين صدقه در راه تو باشد و مرا به درگاه تو نزديكتر سازد.
پروردگارا! من ستم اين بنده ستمكاره را بخشيده ام و چنان خواهم كه در برابر اين بخشش رحمت واسعه تو بهره من گردد.
پروردگارا من درباره اين موجود مستمند كه دستى از دعا كوتاه دارد دعا كرده ام و در برابر اين دعا همی خواهم سعادت مرا نيز تأمين و تضمين فرمايى و به فضل خويش چنان كنى كه من و ظالم من هر دو در پيشگاه تو مغفور و مرحوم (مورد رحمت قرار گرفته) شمرده شويم.
و با اين وجود، خود را نسبت به حقوق مردم، مقصر می پنداشت و در اين مورد از درگاه خداوندى پوزش می طلبيد و در برخى دعاهايش می فرمود :
چنان می افتاد اى پروردگار من كه مظلومى در برابر من شكنجه همی دهد و من دست دفاع به خاطر وى برنداشته ام و به ياريش برنخاستم اكنون از اين تقصير، پوزش همى طلبم و از تو همی خواهم كه مرا به يارى مظلومان برانگيزى و در دفاع از حقوق آنان كمك فرمايى.
الهى چنان افتاد كه نيكوكارى در حق من نيكى كرده و من از اداى شكر، لب فرو بسته بودم و ناشنوده كارى درباره من ناشايست آورده و بي درنگ از كار زشت خويش پوزش خواسته اما من عذرش نپذيرفتهام و به پوزشش عنايت نكرده ام .
چنان افتاد كه تهي دستى، دست حاجت به سوى من دراز كرده و من نوميدش و بازگردانيده ام .
چنان افتاد كه مسلمانى بر گردن من حقى گذاشته ولى من در ايفاى حقش سستى ورزيدهام و آن چنان كه شايسته حق بوده، احقاق نكرده ام.
چنان افتاد كه عيبى را در معيوبى شناخته ام اما هم چون جوانمردان، عيبش را از ديدار ديگران، نپوشيده ام.
چنان افتاد كه به گناه گنهكارى پى بردهام ولى از وى دورى نگزيده ام .
حال از تو می خواهم كه پشيمانى مرا از گناهانم، توبهاى شكست ناپذير بشمار و تصميم مرا به ترك معصيت ها و لغزشها نصيب فرماى چنان كن كه توبه من و تصميم من محبت ترا به سوى من معطوف بدارد و رضاى ترا بهره من سازد اى آن كس كه توبه كنندگان را دوست می دارى.
منبع : زندگانی دوازده امام علیهم السلام ، هاشم معروف الحسینی ، مترجم محمد مقدس ، جلد دوم ، صفحه 175 تا 177 ، انتشارات امیر کبیر سال ۱۳۸۲