امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 04 ارديبهشت 1395 ساعت 00:37:57
زندگی نامه حضرت زینب سلام الله علیها قافله سالار و شیر زن کربلا

ولادت

ثمره ازدواج مبارك علي عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام پنج فرزند به نام هاي حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن است.

بنابر آن‌چه كه از امام صادق عليه السلام رسيده است «محسن» كه آخرين فرزند زهرا بود، بر اثر تجاوز و هجوم دشمنان اسلام به خانه آن حضرت، در شكم مادر جان داد و به دنبال اين حادثه دردناك و صدماتي كه بر جسم فاطمه عليها السلام وارد آمد، آن حضرت بيماري شديد پيدا كرد و به شهادت رسيد.

زينب سلام الله عليها، سومين فرزند مهد ولايت است كه به احتمال قوي در سال ششم هجرت در مدينه چشم به جهان گشود.

پدر زينب(س)

زينب، يعني زينت پدر و اين نامي است كه خداوند براي دختري انتخاب كرد ، كه با انجام رسالت خويش زينت بخش تاريخ شد و موجب افتخار و سرافرازي خاندان وحي و ولايت گشت. و اين است كه نام زينب در تاريخ كربلا كه تاريخ جاودانگي اسلام و تشيع است، به خاطر فداكاري‌هايش، زيبا،‌درخشان و جاوداني است.

مراسم نام‌گذاري اين درّ ولايت را در تاريخ اين گونه مي‌خوانيم :

هنگام ولايت زينب كبري، چون رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علي درخواست كرد كه نامي براي فرزندشان انتخاب كند. علي عليه السلام در جواب فرمود : من بر پدرت سبقت نمي‌گيرم، صبر مي‌كنيم تا پيامبر از سفر برگردد. چون پيامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را از زبان علي عليه السلام شنيد فرمود : فرزندان فاطمه فرزندان منند ولي خداوند در باره آنان تصميم مي‌گيرد.

بعد از آن جبرئيل نازل شد و پيام آورد كه خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد : نام اين دختر را زينب بگذاريد كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام. آن گاه رسول خدا زينب را گرفت و بوسيد و فرمود : توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند، كه او مانند خديجه كبري است.

يعني همان گونه كه فداكاري هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.

با پيامبر خدا

بنابر اين كه ولادت زينب عليها السلام در سال ششم هجري باشد و تاريخ وفات پيامبر اكرم در سال يازدهم؛ زينب بيش از پنج سال با پيامبر نبوده است و اين مدت زمان، كافي است كه او از اصحاب پيامبر اسلام به شمار آيد. بر اين مبنا كساني كه شرح حال اصحاب پيامبر اسلام را نوشته اند، نام زينب را زينت‌بخش كتاب خود ساخته‌اند.

در دامان عطوفت

اين پنج سال فرصتي بود كه زينب عليها السلام از تابش نور وجود پيامبر بهره گيرد و پيامبر رحمت، او را در دامان مهر و عطوفت خود نوازش كند و از جرعه‌هاي معرفت سيراب سازد و حديث صبر و استقامت در دفتر وجودش بنگارد. چرا كه پيامبر بر مصيبت ها و ناگواري هاي مسير زندگي زينب به خوبي واقب بود و مي دانست كه تاب تحمل اين زنج‌ها و حوادث ناگوار را تنها روحي بلند و قلبي چون كوه و دلي سرشار از عشق به خدا خواهد داشت. گويا مصيبت و سختي، با سرنوشت زينب عجين گشته و خداوند صبر و پايداري را در او جلوه‌گر ساخته است تا اسوه و الگويي براي همه پويندگان راه خدا باشد.

رؤيايي دردناك

زينب(س) مسير پرحادثه و دردناكي را كه در پيش دارد، در همان زمان كودكي در آينه رؤيا مي نگرد و براي جدش پيامبر اكرم بازگو مي‌كند و پيامبر خدا حوادثي را كه در انتظار اوست تعبير مي‌كند تا او كه دست پرورده علي و بزرگ شده دامان زهراست، خود را براي رويارويي با اين حوادث مهيا سازد. اين رؤيا را در تاريخ چنين مي‌خوانيم :

ارتحال پيامبر خدا نزديك بود، زينب نزد پيامبر آمد و با زبان كودكانه به پيامبر چنين گفت : «اي رسول خدا! ديشب در خواب ديدم كه باد سختي وزيد كه بر اثر آن دنيا در ظلمت فرو رفت و من از شدت آن باد به اين سو و آن سو مي‌افتادم؛ تا اين‌كه به درخت بزرگي پناه بردم، ولي باد آن را ريشه كن كرد و من به زمين افتادم. دوباره به شاخه ديگري از آن درخت پناه بردم كه آن هم دوام نياورد. براي سومين مرتبه به شاخه ديگري روي آوردم، آن شاخه نيز از شدت باد در هم شكست. در آن هنگام به دو شاخه به هم پيوسته ديگر پناه بردم كه ناگاه آن دو شاخه نيز شكست و من از خواب بيدار شدم».

پيامبر(ص) با شنيدن خواب زينب، بسيار گريست و فرمود :

«درختي كه اولين بار به آن پناه بردي جدّ توست كه به زودي از دنيا مي‌رود. و دو شاخه بعد مادر و پدر تو هستند كه آن‌ها هم از دنيا مي‌روند و آن دو شاخه به هم پيوسته دو برادرت حسن و حسين هستند كه در مصيبت آنان دنيا تاريك مي‌گردد».

اولين واقعه

چندي نگذشت كه گوشه اي از خواب زينب به وقوع پيوست و سايه پرمهر و عطوفت پيامبر اكرم از سر زينب كبري و مسلمين رخت بربست و او اولين پناهش را از دست داد و اين نخستين مصيبتي بود كه در كودكي روح لطيف او را آزرده ساخت. و اين تازه آغاز راه بود و او هم چنان در انتظار حوادث تلخ و دردناكي است كه در پيش رو دارد.

ولي اين راست قامت هميشه تاريخ بشريت هرگز سر ذلت در برابر مصيبت ها و سختي‌هاي زندگي و تاريخ خم نخواهد كرد او با استواري زيبنده‌اي رسالت خويش را كه حفظ جاودانگي اسلام است در ميان طوفان حوادث به انجام خواهد رساند.

با مادرش فاطمه(س)

فاطمه سلام الله عليها بعد از پدر گرامي خويش چند ماهي بيش در اين دنيا نماند. بنابراين زينب از محبتهاي مادري چون صديقه كبري پس از پيامبر بيش از چند ماهي بهره نجست.

اين دوران كوتاه چند ساله، پر است از فراز و نشيبها و خاطره‌هاي تلخ و شيريني كه زينب را براي ادامه حركت و مجاهدت در راه خدا و استقبال از مشكلات و مصائب زندگي آماده مي ساخت. زينب مادرش فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا خندان و متبسم نمي ديد. فاطمه در غم از دست دادن پدري چون رسول خدا و حمايتهاي او چندان گريست كه نام او را در شمار گريه كنندگان معروف تاريخ چون آدم،‌ يعقوب، يوسف و امام سجاد آورده‌اند.

زينب در تمامي اين دوران با مادر در كنار او بود و صحنه‌هاي مصيبت‌بار رحلت پيامبر خدا و اندوه بي كران مادر و ظلم و جنايت دشمنان در حق اهل بيت پيامبر را نظاره مي‌كرد و همه اين ناملايمات بر قلب كوچكش فرود مي‌آمد و او براي خدا صبر مي‌كرد و پايداري در راه خدا را پيشه خود مي‌ساخت،‌ تا زمينه‌اي باشد براي تحمل مصيبتها و رنجهاي بزرگتري كه در انتظار او بود.

دفاع از حق

زينب در مجلس سخنراني مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهل بيت و فدك حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به ياد داشت؛ به طوري كه خود يكي از راويان آن خطبه به شمار مي‌آيد.

او از مادرش آموخت كه چگونه بايد در مقابل دشمنان ايستادگي كرد و آنان را رسوا ساخت. او آماده مي‌شد كه با سخنان خود در بازار كوفه و كاخ ابن زياد و يزيد، ظلم و جنايت آنان را برملا سازد و از اسلام و ولايت دفاع كند.

آخرين ديدار

سرانجام زمان آخرين ديدار و وداع با مادر فرا مي‌رسد و تكفين مادر پايان مي‌يابد. به دعوت پدر، فرزندان زهرا با مادر خويش وداع مي‌كنند و لحظاتي مادر را در آغوش مي‌گيرند، چنان كه فرشتگان از اين صحنه دلخراش مي گريند... بياييد گوشه اي از اين ماجراي غم‌افزا را از زبان اميرالمؤمنين بشنويم :

«زماني كه خواستم كفن زهرا را گره بزنم، به ام‌كلثوم، زينب،‌ حسن و حسينم گفتم : بياييد از مادرتان توشه‌اي برگيريد كه اين آغاز جدايي است و ديدار بعدي در بهشت خواهد بود.

حسن و حسين به طرف مادر آمدند؛ در حالي كه چنين مي‌گفتند : اندوه و حسرتي كه از فقدان جدّمان پيامبر و مادرمان فاطمه داريم هرگز خاموش نمي‌شود. اي مادر حسن! اي مادر حسين!‌ هنگامي كه جدّمان محمد مصطفي را ديدي سلام ما را به او برسان و بگو بعد از تو ما در دنيا يتيم شديم.

علي فرمود :

به خدا سوگند مشاهده كردم كه زهرا با ناله و اندوه با دو دست فرزندانش را گرفت و مدتي به سينه چسباند كه ناگاه هاتفي از آسمان ندا داد كه اي ابوالحسن آنان را از آغوش مادر برگير كه به خدا سوگند اين دو فرزند، ملائكه آسمان را به گريه انداختند ...».

و بدين سان زينب مادري مهربان، ‌مونسي عطوف و پناهي آرام‌بخش را در سنين كودكي از دست مي‌دهد كه غم هجران او بر قلب كوچكش سنگيني مي‌كند. ولي او كه مسئله آموز مكتب پيامبر و فاطمه و علي است لحظه‌اي و ذره اي در راه هدف خود ترديد نمي‌كند و با استواري گام برمي‌دارد و رسالتش را به انجام مي‌رساند.

بعد از مادر

ديگر شمع وجود مادر روشني بخش خانه علي نيست. لزوم نگهداري از فرزندان فاطمه ايجاب مي‌كرد كه شخصي عهده دار اين مهم شود. فاطمه اين امر مهم را در آخرين روزهاي زندگيش پيش بيني كرده بود و مادري مهربان براي فرزندانش و همسري براي علي در نظر گرفته و ازدواج با او را به علي توصيه نموده بود. اين افتخار نصيب بانوي بزرگواري به نام «امامه» شد كه به فرموده فاطمه براي فرزندانش همانند خود او بود.

زينب بعد از مادر در سايه تربيتهاي پرمهر پدري چون علي و در كنار برادراني چون حسن و حسين رشد مي‌يابد و از همان دوران كودكي مشكلات فراوان و فشارهاي روحي بي‌شماري را تجربه كرده و در برابر آن‌ها مقاومت مي‌كند و بدين گونه دوران كودكي را پشت سر مي‌گذارد.

هر چند زينب كوچكتر از حسن و حسين است،‌ ولي از آن‌جا كه دختر فاطمه و دست پرورده اوست و عطر مهر مادري چون فاطمه از او تراوش مي‌كند،‌ علاقه و پيوند روحي و عاطفي‌اي كه ميان او دو برادرش وجود دارد، وصف ناشدني است. و اين ارتباط روحي تا پايان عمر استمرار مي‌يابد و زينب لحظه‌اي نمي‌تواند دوري و اندوه اين جگرگوشگان فاطمه را تاب بياورد و چنان كه خواهيم ديد تا آخرين لحظات،‌ چون مادري مهربان به آنان عشق مي ورزد و هر و محبت نثارشان مي‌كند و چيزي نمي‌تواند مانع اين پيوند و بستگي گردد.

زندگي مشترك

اينك زينب به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك شده است. او مي‌داند كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي و شرعي است و روي گرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است.

ولي زينب با ازدواج كه عمل به سنت پيامبر خداست،‌ رسالت بزرگي را كه بر دوش دارد فراموش نمي‌كند. او مي‌داند كه بايد در تمام صحنه ها و لحظه ها در كنار برادرش باشد. او مي‌داند كه به ثمر نشستن قيام حسين و شهادت عزيزانش، نيازمند آزادگي در اسارت، صبر و پايداري،‌ و پيام رساي او به گوش تاريخ بشريت است.

از اين رو زينب در قرارداد ازدواجش شرط همراهي با برادرش حسين را قيد مي‌كند تا از وظيفه مهم خود باز نماند. از شخصيتي متعهد به اسلام و دوستدار اهل بيت، چون عبدالله بن جعفر كه به خواستگاري دختر علي آمده است، انتظاري جز پذيرش اين شرط نيست. به هر صورت مراسم خواستگاري پايان مي‌يابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسري زينب كبري نائل مي‌گردد.

همسر زينب

عبدالله از فرزندان جعفر است و جعفر، فرزند ابوطالب و برادر علي و از جانبازان جبهه موته و شهيدان بزرگ اسلام است. شخصيت جعفر بن ابي‌طالب را كه معروف به جعفر طيار است، مي‌توان از اظهار علافه و سخنان پيامبر اكرم درباره او دريافت.

هنگام فتح خيبر،‌ زماني كه جعفر از حبشه مراجعت كرد پيامبر او را آغوش گرفت و ميان ديدگانش را بوسيد و فرمود : نمي‌دانم به خاطر كدام يك خوشحال‌تر باشم، به خاطر ورود جعفر يا فتح خيبر؟ و رسول خدا او را در جوار مسجد منزل دادند.

زماني كه جعفر در جبهه موته جنگيد و دو دستش قطع شد و حاضر نشد پرچم را بر زمين بيفكند،‌ پيامبر خدا فرمودند : خداوند به جاي دو دست دو بال به جعفر عنايت كرد كه در بهشت با آن‌ها پرواز كند و از همين روست كه او به جعفر طيار معروف شد.

عبدالله در حبشه متولد شد و اين ولادت زماني رخ داد،‌ كه جعفر به همراه همسرش و عده‌اي ديگر از مسلمانان بر اثر فشار دشمنان اسلام و به پيشنهاد پيامبر اكرم(ص)‌ به حبشه هجرت كرده بود. عبدالله بعد از شهادت پدرش جعفر مورد محبت و علاقه پيامبر اكرم بود.

در تاريخ آمده است : هنگامي كه جعفر پدر عبدالله به شهادت رسيد،‌ پيامبر فرمود : فرزندان جعفر را نزد من بياوريد. حضرت آنان را در آغوش عطوفت خود گرفت،‌ بوسيد و چشمهايش پر از اشك شد. و اين گونه از عبدالله كه كودكي بيش نبود تفقد و دل جويي فرمود.

بعد از پيامبر اكرم تاريخ شاهد رشادتها و فداكاريهاي عبدالله در كنار اميرالمؤمنين(ع) بوده و او در جنگ صفين از شجاعان صحنه نبرد به شمار رفته است و جود و سخاوت او نيز در آن زمان زبان زد بوده است.

در محيط خانه

بدون شك در دورانهاي مهم تربيت انسان و شكل‌گيري شخصيت او دوران كودكي است. تأثير پذيري انسان از محيط و اطرافيان خود در اين دوره، به مراتب بيشتر و عميقتر از دوره‌هاي ديگر زندگي است. اعمال، رفتار،‌ برخوردها و به طور كلي شيوه معاشرت پدر و مادر در خانه و كيفيت ارتباط آنان با يك ديگر و ديگر افراد، در روح و خلق و خوي فرزند اثري مستقيم خواهد گذاشت،‌ روح حساس و لطيف فرزند را تحت تأثير خود قرار خواهد داد.

اصولاً پدر و مادر مي‌توانند، زشتي و زيبايي رفتار وسلوك خود را در آينه شفاف و زلال كودك خود بنگرند و حركات،‌ روحيات و خصلت هاي كودكشان را نمونه‌اي از روحيات و صفات خود بدانند.

به خاطر اين روح الگو خواهي و تربيت پذيري ،‌ پيرامون تربيت كودكان و پرورش فكري، اعتقادي و اخلاقي آنان در روايات توصيه هاي فراواني شده است. تأثير اين تربيتها، به قدري است كه علي(ع) قلب كودك و مركز دريافت هاي او را همانند زمين خالي و بدون كشتي مي‌داند كه هر بذري را پذيراست.

بنابراين مي‌توان شخصيت و آينده كودك را مرهون تربيتها و پرورشهاي عملي پدر و مادر دانست كه فرزند به صورت الگو از آنان كسب كرده است.

اما زينب، در خانه اي تربيت و رشد يافت،‌ كه عالي ترين نمونه زندگي خانوادگي است و در طول تاريخ بشر خانواده‌اي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي درخشيد و سرشار از صفا و صميميت و آكنده از معنويت و عشق به خدا بود. خانه اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه، پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي و هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركتها و فعاليتهايشان فقط انجام وظيفه الهي بود. آنان جز به رضاي خدا به چيزي ديگر نمي انديشيدند و جز براي پيشرفت اسلام و نجات بشريت گام برنمي‌داشتند.

زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مي‌يابد و در چنين مدرسه اي معارف الهي و آداب اسلامي را فرا مي‌گيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مي‌يابد و به كمال مي‌رسد.

و بدين گونه مهم‌ترين و اساسي‌ترين كلاس آموزش خانه‌داري، شوهرداري،‌ تربيت فرزند،‌ اداره زندگي و به طور كلي آداب معاشرت زينب، دوراني بود كه در كنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شيوه زندگي او الگو مي‌گرفت تا زماني او نيز هم چون مادرش ـ كه زيباترين و خدايي‌ترين زندگي را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظيفه كند.

او شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرام‌بخش و انباشته از صفا و صميميت و روح و معنويت تلاش مي‌كرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه مي‌فرمود : وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي‌كردم،‌تمام غم و غصه هايم برطرف مي‌شد و او هيچ گاه مرا خشمگين نكرد.

زينب نمونه باشكوه صميميت،‌ هم دلي و هم راهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود، و لذت آن را از ياد نمي برد. او شاهد تلاشهاي مادرش در خانه بود و دستهاي تاول زده مادر و زحمتهاي خانه‌داري را ديده بودو اجر و پاداش كار در خانه را باور داشت.

او تعاون و همكاري در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و مي‌ديد كه پدر هيزم و آب خانه را تهيه مي‌كرد و مادر آسيا مي‌كرد، خمير مي ساخت و نان مي پخت.

زينب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از ياد نمي برد و عطوفت هاي مادر از شيرين ترين خاطره‌هاي او بود. او سخنراني مادرش در مسجد ـ در رفاع از كيان اسلام و ولايت ـ را فراموش نمي‌كرد و از آن درس دين داري و حراست از دستاوردهاي جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم را فرا مي‌گرفت و حمايت از دين خدا را براي خود فرض و لازم مي دانست.

و بالاخره شخصت والايي چون زينب كبري كه در كانون ولايت رشد يافته و در سايه اين تربيتها بزرگ شده است،‌ دريايي است از معرفت و فضيلتهاي انساني و تجربه هاي اخلاقي و تربيتي كه از پدر و مادرش فرا گرفته است. او اكنون به خانه شوهر مي‌رود و كانون زندگي را تشكيل مي‌دهد و به عنوان مربي بزرگ و نمونه‌اي در سنگر مقدس خانه‌ انجام وظيفه مي‌كند و براي اسلام فرزندان برومندي را تربيت مي‌كند كه نتايج درخشان آن را در آينده تاريخ زندگاني زينب ملاحظه خواهيم كرد.

در مكتب پدر

بانوي بزرگ اسلام زينب كبري حدود سي و پنج سال داشت كه پدرش علي به شهادت رسيد. او بدون ترديد از دوران حيات پدر بزرگوارش آگاهي‌ها و بهره‌هاي فكري و معنوي فراواني گرفته است و خاطرات زيادي از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شيريني كه هر كدام در شكل‌گيري شخصيت زينب و سازندگي او تأثير عميقي داشته است.

صبر و بردباري

او روزها و سالهاي مظلوميت پدر را خوب به ياد داشت و شاهد بود كه بعد از رحلت پيامبر اسلام، ‌ولايت پدرش را كه بزرگترين شخصيت جهان اسلام بعد از پيامبر بود، ناديده گرفتند و بر جايگاهي كه پيامبر بعد از خود براي علي(ع) تعيين كرده بود و كراراً آن را گوشزد مي‌كرد و مسلمانان را به آن توصيه مي‌فرمود غاصبانه تكيه زدند و حق او را ضايع ساختند. بر كرسي هوسها نشستند و خود را جانشين و خليفه پيامبر خواندند. و اميرالمؤمنين كه جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمين نمي انديشيد هم چنان صبر پيشه كردو رضايت خدا را بر هر چيز مقدم داشت و بيست و پنج سال سكوت اختيار كرد.

زينب در اين دوران،‌ حوادث را به دقت پيگيري مي‌كرد و بر بينش و آگاهيهاي خود مي افزود. هواپرستي و دنيا طلبي بسياري را مي‌ديد،‌ دوست و دشمن را به خوبي از يك ديگر تميز مي‌داد و شاهد كينه‌توزي‌هاي ابوسفيان‌ها و معاويه ها بود. دشمنان نقاب داري كه در ظاهر،‌ لباس اسلام بر تن كرده بودند و سنگ اسلام به سينه مي‌زدند و در باطن و حقيقت براي نابودي آن نقشه مي كشيدند و حقايق را وارونه جلوه مي دادند.

زينب،‌ همه اين دشمني‌ها را مي‌ديد و عظمت صبر پدر را درمي‌يافت. هم او كه فرمود :

«صبرت و في العين قديً و في الحلق شجاً» شكيبايي ورزيدم هم چون كسي كه خاشاك چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته است.

زينب از صبر او الهام مي‌گرفت و درس فداكاري مي آموخت. مي آموخت كه چگونه بايد تمام مشكلات و رنجهاي راه خدا را تحمل كرد، محروميتها را پذيرا شد و مصالح فردي را فداي مصلحت اسلام كرد.

عدالت گستري

دوران بيست و پنج سال مظلوميت و سكوت سپري مي‌شود؛ مردم به خانه اميرالمؤمنين هجوم مي‌آورند و علي(ع) كه انديشه اي جز حق در او راه ندارد براي رهايي بخشيدن مردم از ظلمها،‌ بي‌عدالتي‌ها و انحرافاتي كه بعد از پيامبر اكرم دامنگير آنان شده بود، زمام حكومت را در دست مي‌گيرد.

پنج سال حكومت علي(ع) براي زينب بسيار آموزنده و الهام بخش بود. عدالت گستري در آن دوران چنان اوج داشت كه بسياري از كسان كه به هوس متاع دنيا، رياست، پست و مقام و ثروت اندوزي به سوي علي روي آورده بودند از دشمنان سرسخت و ستيزه جوي او شدند. آنان طاقت شنيدن سخني چون :

«به خدا قسم آن‌چه از عطاياي عثمان، و آن‌چه بيهوده از بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده،‌ بيابم به صاحبش برمي‌گردانم؛ گرچه زناني را به آن كابين بسته يا كنيزاني را با آن خريده باشند.» را نداشتند.

آنان ديدند كه حضرت در برابر درخواست برادرش عقيل كه به خاطر فقر چيزي از گندمهاي بيت‌المال مي‌طلبيد،‌ آهني گداخته به بدن او نزديك كرد و در مقابل ناله برادرش عقيل،‌ فرمود :

«زنان در سوگ تو بگريند! از آهن تفتيده اي كه انساني آن را به صورت بازيچه، سرخ كرده ناله مي‌كني!‌ اما مرا به سوي آتشي مي كشاني كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش برافروخته است!‌ تو از اين مي نالي و من از آتش سوزان نالان نشوم؟».

قضاوت حضرت درباره دخترش ـ كه گردن بندي را از بيت‌المال به امانت گرفته بود ـ كه «اگر اين امانت را از بيت المال به صورت عاريه ضمانتي نگرفته بودي نخستين زن هاشمي بودي كه دستت را به خاطر دزدي قطع مي‌كردم» ريشه هاي طمع را در آنان مي سوزاند.

ظلم ستيزي

دوران حكومت علي (ع) سراسر مبارزه و جنگ با دشمنان عوام فريبي بود كه ناآگاهان جامعه و دنياطلبان را آلت دست قرار مي دادند تا بهتر و بيش‌تر بتوانند به هوس ها و دنياطلبي هاي خود دست يابند. علي و اسلام،‌ دشمنان خطرناك و مكار و حيله‌گري چون معاويه را در برابر خود داشت؛ كه از همه چيز حتي مقدسات مردم براي پيشبرد اهداف شوم خود استفاده مي‌كردند. دشمنان نادان و كج فهمي چون خوارج كه در پناه پوسته‌اي از ديانت با علي دشمني مي‌كردند و جمل سواراني كه عايشه همسر پيامبر را سپر خود ساخته بودند و ... و علي كه براي عدالت‌گستري و ظلم ستيزي حكومت را در دست گرفته بود، جز مبارزه‌اي سخت، طولاني و طاقت‌فرسا راهي در پيش خود نمي يافت.

زينب حوادث دردناك بعد از پيامبر را مشاهده مي‌كرد، از آن عبرت مي‌گرفت و درس مي آموخت و بر بينش اجتماعي، سياسي و تاريخي خود مي افزود و افزون بر اين از شجاعت، زهد، عبادت و فضيلت‌هاي بي شمار پدرش الهام مي‌گرفت. او كه در مكتب چنين پدري درس آموخته بود، تمام آموخته‌هاي خود را در صحنه‌هاي بزرگي چون كربلا، كوفه، شام و... به نمايش گذارد، و با تدبير و درايت، شجاعت و شهامت، صبر و استقامت و زهد و عبادت خود را ثابت كرد كه دختر پدري است كه تمامي عمر خود را در راه خدا و رضاي او سپري كرده، با قدرت صبر پيشه ساخته، با شهامت عدالت گسترده، با شجاعت دشمن‌ستيزي كرده و بالاخره همه چيز را فداي محبوب خويش ساخته است.

در سوگ پدر

سحرگاه نوزدهم رمضان سال 40 هجري صدايي آسمان و فضاي شهر كوفه را پر كرد كه خبر از شهادت امام عدالت و راستي، در محراب عبادت مي‌داد. مردم و شيعيان كوفه سراسيمه خود را به امام خويش مي رسانند تا از حال او جويا شوند. زينب عليها السلام، هم چون ديگر فرزندان آن حضرت از اولين افرادي بود كه خود را به بالين پدر رساند و فرق شكافته‌اش را نظاره كرد.

زينب بانويي است حدود سي و پنج ساله و سرشار از عواطف و احساسات. او تعلق خاطري بس عميق با پدري دارد كه سي سال در سايه محبت هاي او آرام گرفته است. او چگونه خود را به پدر رسانده است؟ چه سخني به هنگام ديدن چهره خونين و سر شكافته پدر داشته است؟ پاسخ اين پرسش‌ها به خوبي روشن نيست. ولي ندبه هاي جان سوز زينب و بيان درد جان گدازش بر بالين پدر كه صداي مردم بيرون از اتاق را به ناله بلند كرد، بيانگر عمق مصيبتي است كه بر جان زينب وارد شده است. حادثه‌اي كه دل سنگ را آب مي‌كند و دوستان حضرت را بي تاب، معلوم است با روح لطيف و دل پر مهر و عطوفت دختري چون زينب چه خواهد كرد.

شهادت اميرالمؤمنين و جدايي زينب از پدر بسيار سخت و گران است. او بعد از وفات جدش رسول خدا و شهادت مادرش فاطمه زهرا (س) دل به پدر بسته بود. سايه پر مهر پدر، آرام بخش روح و جان داغ ديده او بود. اما اكنون بايد از اين كانون محبت دل برگيرد و درد فراق پدر را بر دردهاي دلش بيفزايد. و او كه تربيت شده مكتب اين چنين پدري است و جز به رضاي خدا نمي انديشد، جز صبر بر نمي‌گزيند.

دوران امامت امام حسن مجتبي عليه السلام

بهترين راه براي ترسيم تابلويي روشن از اوضاع مردم در زمان امام مجتبي (ع)، بررسي تحليل‌هايي است كه علي (ع) در باره مردم كوفه دارد؛ زيرا زعامت همان مردم بعد از علي به عهده امام مجتبي واگذار شده است. مردمي كه از نظر عقل و شعور ـ به تعبير علي (ع) ـ همانند كودكان هستند و از نظر بي تعهدي و بي‌وفايي آن چنانند كه علي (ع) آروز مي‌كند : «اي كاش آن‌ها را نديده بودم!» و يا خواهان اين است كه ده نفر از لشكريان خود را بدهد و يك نفر از شاميان را بگيرد.

امام مجتبي با چنين مردمي و با چنان روحيه‌هايي سر و كار داشت و طبيعي است كه كار كردن با اين مردم و مبارزه با دشمن به وسيله اين جمعيت، بي فايده است و بدان جا مي انجامد كه سجاده از زير پاي امام مي‌كشند، به ايشان اهانت مي‌كنند و حضرت را مجروح مي‌سازند.

زينب در روزگار برادرش امام مجتبي همانند روزگار مظلوميت پدرش، شاهد بي وفايي مردم و توطئه‌هاي حساب شده دشمنان و تبليغات گسترده و دقيق معاويه و در نهايت تنها ماندن و مظلوميت برادرش امام مجتبي است. او جامعه و زمان خود را به خوبي مي‌شناسد و مي‌داند كه ايستادگي در برابر ظلم و قيام عليه ظالم علاوه بر رهبري انساني كامل و عبدي صالح به عنوان امام معصوم نيازمند امتي با وفا و گوش به فرمان است.

او به خوبي دريافت كه مدعيان پيروي از اهل بيت در هنگام سختي و امتحان به سرعت رو به كاستي مي‌گذارند و همه ارزش‌هاي ديني و معنوي را به دنياي فاني مي فروشند و امام معصومي چون امام مجتبي را فداي آمال و آرزوهاي شيطاني خود مي‌كنند.

زينب دوست و دشمن واقعي را مي‌شناسد و جز تسليم و انقياد و آمادگي براي اجراي منويات امامش از خود هيچ اراده و خواستي ندارد. زينب در اين مدت خود را در رنج‌هايي كه امام مجتبي از مردم نابكار آن زمان مي‌كشيد، سهيم و شريك مي‌دانست و شاهد خون جگر خوردن برادرش امام مجتبي (ع) بود. او شهادت مظلومانه برادر و اهانت به جنازه آن عزيز را به چشم خود ديد و چه اشك‌هاي غم كه از ديدگانش جاري گشت و چه داغ‌ها كه بر دل سوخته اش نهاده شد. عظمت و بزرگي اين مصيبت‌ها، دردها، رنج‌ها و غم‌ها را زينب در شب عاشورا بر زبان جاري ساخت. آن هنگام كه از اشعاري كه سيدالشهدا خواند، دريافت كه مصيبت شهادت امام حسين و يارانش فرود آمده است؛ بانگ برداشت كه:

«واي از اين مصيبت؛ كاش مرگ زندگيم را نابود ساخته بود! امروز همانند روزي است كه مادرم فاطمه و پدرم علي و برادرم حسن از دنيا رفتند...».

باري شعار زينب در تمام اين مصائب، همان شعار سيدالشهداست كه در اوج مصيبت‌هاي سهمگين كربلا زير لب زمزمه كرد:

«... صبرا علي قضائك، لااله سواك يا غياث المستغيثين». «خداوندا! در برابر قضا و قدر تو شكيبايم. جز تو معبودي نيست اي فريادرس دادخواهان».

منبع : http://www.zeynaby.com





  تعداد بازديدها: 2727


 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
گزارشی از:خانم خدیجه غبیشاوی
به بهانه کاهش نرخ زاد و ولد در ایران/ چرا زنان ایرانی میلی به فرزندآوری ندارند؟
سرکوب اعتراضات دانشجویی حامیان فلسطین در دانشگاه های آمریکا با گارد ایالتی (+عکس)
برخی از پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی
روایت همسر حاج‌آقا مصطفی از آداب معاشرت امام
مراسم تشییع همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی شنبه برگزار می شود
آیت الله علوی بروجردی: روحانیت در عصر آیت‌الله بروجردی، با سازمان‌دهی ایشان به اوج رسید/ ایشان معتقد بودند ما برای دنیا حرف داریم
مثنوی "گرگ درون" سروده ی فریدون مشیری
استاد حوزه علمیه قم : اگر برای آبادانی دین کاری نمی کنیم، دین را خراب تر نکنیم
پزشکیان : امروز در مجلس اولویت عده‌ای موضوع حجاب است/ این موضوع با زور و گشت ارشاد نتیجه‌ عکس خواهد داد
واکنش ایران به بیانیه کویت و اردن در خصوص میدان آرش
سلبریتی‌ها و سندروم فتوشاپ سازی/ در حاشیۀ بیماری ترانه علیدوستی
در مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی»؛
مرتضی اشراقی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود/ شاخص و ملاک حقیقت اندیشه حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند/ یکی از وظایف مهم مورخ، جهاد تببین است/ امروز مردم غزه تاریخ ساز یک حماسه عظیم هستند
با دعوت از وزرای اقتصاد و صمت به مناظره تاکید شد؛
فرشاد مومنی: به سوی روند قهقرایی گسترش فقر و عقب ماندگی حرکت می کنیم/ راحت می گویند نقشی در افزایش نرخ ارز نداریم! / وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده! با عنوان «اصلاحات پارامتریک» از جیب حقوق بگیران سرقت می کنند
به مناسبت اولین روز از هفته کار و کارگر
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگران
سرو قلیان اکسیژن و جوانانی که موش آزمایشگاهی شده‌اند
به بهانه ی چهلمین سالگرد شهادت
مثنوی " علمدار بسيج " در وصف شهيد بزرگوار احمد دلاكه (دالکه) سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
یادداشتی از: آقای میکائیل جواهری
نماز را در هر حال و حالتی بجا آوریم
گزارش تصویری:
بمناسبت 5 اردیبهشت، چهلمین سالگرد شهادت یار دیرین، شهید والامقام احمد دالکه
یادداشت:
ملت که نباید همیشه در شعب ابی طالب زندگی کنند
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان‌:
نمازهای جماعت الان در کشور ما ورشکسته است

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
پیام تسلیت سید حسن خمینی به محسن مهرعلیزاده
ارتش اسرائیل یک مقام ارشد حزب الله را ترور کرد
اعزام ۸۷ هزار زائر در عملیات حج تمتع/ ۱۸ فرودگاه معین حج هستند
جزئیات اعزام حج عمره از ۳ اردیبهشت
پیام تبریک رهبر معظم انقلاب اسلامی به قهرمانان کشتی آزاد و فرنگی به مناسبت قهرمانی در آسیا
سید حسن خمینی: قهرمانی تیم‌های ملی کشتی آزاد و کشتی فرنگی کشورمان در آسیا موجب افتخار و خوشحالی همه ایرانیان ورزش دوست است
پرتویی از کلام امام (ره)
نقشه استعمار، ایجاد اسرائیل بزرگ
۱۲ سوال جدی درباره پرونده حجت الاسلام کاظم صدیقی
وزیر دفاع پاکستان: پاسخ به تجاوزهای اسرائیل حق مشروع ایران است
واکنش نخست‌وزیر مالزی به پاسخ ایران به اسرائیل
مقام سابق امنیتی ترکیه: خسارت پاسخ نظامی ایران سنگین بود
یادداشتی از: محسن هاشمی رفسنجانی
واکنش محسن هاشمی به جنجال کاظم صدیقی، پناهیان و زاکانی: هواداران تفسیر قدرت محور از اسلام ۱۰ درصد جامعه را تشکیل می‌دهند
جلسه نماینده اسرائیل با منافقین درپی حمله ایران
اردن کمک به صهیونیست‌‌ها را تائید کرد
جایزه خوش خدمتی پادشاه اردن
این که در زندگی مردم چه رخ خواهد داد برای دولت اهمیت ندارد
علیرضابیگی: گوشت کیلویی ۷۰۰ هزار تومان قابل انکار است؟
پناهیان: مساله حجاب با ساخت ۲ تا سریال قابل حل است/ باید نیروهایمان را برای پولدار شدن تربیت کنیم/ حق نداریم از نظر اقتصادی گدا باشیم
مجلس نمایندگان آمریکا تدابیر ضدایرانی بیشتری را تصویب کرد
بایدن: اگر ایران حملاتش علیه اسرائیل را گسترش دهد، آمریکا نیز وارد این درگیری خواهد شد
وزیر صمت: به حدی خودرو وارد شده که در بنادر جا نداریم


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 40973
تعداد بازدید دیروز: 58465
بازدید کل: 66854891
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.