کودکی و نوجوانی
(شهید اندرزگو) در شامگاه هیجدهم رمضان سال ۱۳۱۶ ه. ش (۱۳۵۷ه. ق) به دنیا آمد. پدرش سید اسدالله، شغل بنایی داشت و سپس به خرده فروشی در میدان شوش تهران روی آورد.[۱] وی پس از گذران دوره ابتدائی، به سبب مشکلات مالی خانواده تحصیلش را رها کرد و در یک کارگاه نجاری مشغول شد. در همین زمان پس از کار روزانه تا ساعتی از شب به تحصیل دروس فقه و اصول در مسجد هرندی میپرداخت. اندرزگو در نوجوانی با شخصیت نواب صفوی و تشکیلات فدائیان اسلام آشنا شده بود و تا حد زیادی متاثر از آن بود.
قیام ۱۵ خرداد
در جریان واقعه قیام ۱۵ خرداد از فعالان و از عاملان تظاهرات بود که همان شب با اهدای کتابی از سوی (حضرت) آیت الله (العظمی امام) خمینی(ره) مورد تقدیر واقع شد. پس از این واقعه، وی دستگیر شد و تحت شکنجههای سختی از سوی ساواک قرار گرفت. اما ساواک نتوانست اطلاعی مفید از وی به دست آورد. پس از مدتی اندرزگو از زندان آزاد شد و به شاخهٔ نظامی جمعیت هیئتهای مؤتلفه اسلامی پیوست.
عراق
مدتی پس از محاکمهٔ غیابی (شهید) اندرزگو، ساواک موفق شد او را ردیابی کند. اما او از دست ساواک فرار کرده و به عراق (هجرت نمود). او در عراق، هر از چند گاهی به دیدار (حضرت) آیت الله (العظمی امام) خمینی(ره) میرفت. اندرزگو در سال ۱۳۴۵ به ایران بازگشت.
سکونت در تهران، قم و مشهد
بعد از بازگشت به ایران، چون ساواک به دنبال وی بود، او مدام محل سکونت خود را تغییر میداد. او در در این سالها در شهرهای مختلفی از جمله، تهران (محلهٔ چیذر) و قم سکونت کرد. در این سالها، او به حمایت مالی و تهیه کردن اسلحه برای گروههای مخالف هم خط خود میپرداخت.
افغانستان
پس از این که ساواک موفق به پیدا کردن محل سکونتش در قم شد، وی به مشهد گریخت و از طریق یکی از دوستانش از طریق زابل و زاهدان به افغانستان (رفت). پس از مدت کوتاهی، اندرزگو دوباره به مشهد بازگشت و فعالیتهای خود را از سر گرفت.
سوریه و لبنان
پس از بازگشت به ایران، وی مدتی به سوریه و لبنان رفت و دورههای نظامی دید. او در لبنان با نمایندهٔ (حضرت) آیت الله (العظمی)خمینی(ره) در سازمان الفتح تماس گرفت و در آنجا، دورههای نظامی دید و طرز استفاده از سلاحهای سنگین را فرا گرفت.
در ۲ شهریور ۱۳۵۷ زمانی که (شهید) اندرزگو راهی خانه یکی از دوستاناش بود، از سوی ماموران ساواک که از قبل آن منطقه را تحت نظر داشتند، مورد اصابت گلوله قرار گرفت. او زمانی که متوجه شد نمیتواند از مهلکه بگریزد، سعی کرد تعدادی از اسنادی را که همراه داشت با بلعیدن و آغشته کردن بهخون از بین ببرد. مامورها پس از آنکه مطمئن شدند اندرزگو مواد منفجره همراه خودش ندارد به او نزدیک شدند و او را روی برانکارد گذاشتند اما او با تکانی بدنش را به داخل جوی آب انداخت و (به شهادت رسید). خانواده وی از (شهادتش) خبر نداشتند تا این که پس از پیروزی انقلاب از طریق (حضرت آیت الله العظمی)روح الله خمینی(ره) از این موضوع با خبر شدند.[۵] از وی به عنوان چریک تنهای انقلاب یاد میشود.
پانویس
ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۴
ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۴
ناگفتهها: خاطرات شهید حاج مهدی عراقی (پاریس - پائیز) ۱۳۵۷ - ۱۹۷۸[تاریخ اولین چاپ: ۱۳۷۰ - موسسه خدمات فرهنگی رسا]
ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۴
زنبیلی پر از مهمات!(گفتگو با سید علی اندرزگو فرزند ارشد علی اندرزگو)
حال و روز مزار چریک تنهای انقلاب
منابع
شهادت سید علی اندرزگو
روایت زندگی یک مبارز انقلابی
سیری در زندگی و مبارزات شهید سید علی اندرزگو
کتابشناسی شهید سید علی اندرزگو
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
برگرفته از: ویکی پدیا
شهادت 1357/6/2- آرامگاه : بهشت زهرا (س) قطعه ۳۹، ردیف ۷۲، شماره ۵۵