در یکی از برنامه های اخیر ماه عسل یک مانکن زن مهمان احسان علیخانی مجری این برنامه بود؛که با واکنش های متفاوتی از سوی افکار عمومی و اصحاب رسانه مواجه شد، تا آنجا که مهمان بیچاره مجبور به بستن صفحات شخصی اش در شبکه های اجتماعی شد.

به گزارش خبرنگار اعتدال، سوال اصلی اینست که صداوسیما چه الگو هایی را برای نسل جوان این مرزوبوم در سر سفرهای افطار معرفی می کند. صرف نظر از اینکه این خانم چه شغلی دارد و یا چه رفتاری در حرفه خود دارد و یا اینکه با چه پوشش و آرایشی خود را در فضای مجازی خود را در فضای مجازی به مخاطبان معرفی می کند، سخن برسر تناقض های صدا و سیما در حرف و عمل این سازمان است.

صداوسیما از یک طرف موج خطابه، مداحی و وعظ بر سر مردم فرود می آورد و از سوی دیگر یک مجری بزک کرده را در کنار یک مانکن عروسی بر سر سفره های افطار ملیونها روزه دار ایرانی می نشاند .

 صداوسیما که داعیه عنوان رسانه ملی را دارد، نه تنها این روزها در مسایل سیاسی بسیار میلی برخورد می‌کند، بلکه در مباحث اقتصادی و اعتقادی، نیز به جولانگاه افراد حاشیه‌دار اخلاقی و کمپانی های تبلیغاتی تبدیل شده است و آنچه برای مدیران و دست اندرکاران این مجموعه مهم نیست برآورده کردن مطالبات اکثریت شهروندان از یک رسانه ملی است.

به نظر می رسد امروز صداوسیما به دردی دچار شده است. که نه خود درمانی برای آن دارد و نه مردم امیدی به بهبود این رسانه دارندو عده ای غوغا سالار سیاسی، برای خود هر آنچه را در تخیل می بافند به عنوان خبر و مستند به خورد مردم می دهند .

عده ای هم که خر مراد خود را سوار شده و یک مجری بزک دوزک کرده را الگوی یک جوان ایرانی معرفی و به فکر رسیدن به امیال شخصی خود هستند . یک روز فرزادحسنی یک روز فرزادجمشیدی ،امروز احسان علیخانی و فردا نیز فردی دیگر. مهم شبیخون فرهنگی به مبانی اعتقادی جوان مسلمان ایرانی است.

در حالی که  صداوسیما یک مانکن را در سر سفره افطار به ملیونها بیننده جوان به عنوان الگو و فردی موفق معرفی می کند، بر خی به دنبال آن هستند که با چماق گشت ارشاد مردم را در کوی و برزن امربه‌معروف کنند .

این رفتار صدا و سیمای پر ادعای ما در حالی است که در هیچ جای دنیا، هیچوقت مانکن ها به عنوان الگو و فردی بر جسته معرفی نمی شوند. حال اینکه چرا یک مجری نه چندان موجه به خود اجازه می دهد که هر کاری دلش می خواهد با آبروی رسانه ملی بکند، جای هزاران سوال دارد .

صدا و سیما که همواره در حین پخش برنامه های ورزشی خصوصا والیبال سیاستهای ممیزی بسیار سختی را در پیش گرفته است و گاه فراموش می کند که هدف پخش مسابقه ورزشی است و نه ممیزی تصویر زنانی که بعضا هم با سرو وضع مناسب در ورزشگاه حضور دارند. حالا چه شده است همین رسانه که در هنگام پخش مسابقات ورزشی بیشتربه عنوان  یک سوهان عمل می کند تا یک رسانه. مانکن های زن و مرد ی را جلوی دور بین می آ ورد که مسلما  الگوی مناسبی برای جوانان این مرز و بوم نبوده و نیستند.

چه بسیار  نوجوانان و جوانانی بوده اند که که با دیدن یک برنامه نامناسب از صدا و سیما الگوی نامناسبی را برای خود بر گزیده اندصرفا به خاطر اینکه صدا و سیما گفته است .

در ادامه این برنامه آموزشی! و پرورشی! بانو،در آمد بالا ی خود را فاش نمی کند و مجری نیزبه مساله دامن می زند که از ترس اداره مالیات است؟مجری می پرسد آیا دوست داشتید شغلی غیر از مدلینگ داشته باشید ؟ پاسخ میهمان برنامه جالب است، بله به شرط اینکه در آمد بالایی داشته باشد.

جالب است که این گفت و شنود در ماه رمضان انجام گرفته است آنهم هنگام افطار، که قبلا دعای فاخر ربنا را به خود دیده است. همچنین مهمان دیگر این برنامه با افتخارداستان خود کشی اش را تعریف می کند یا مدلی که ساعتها بی حرکت در پشت ویترین می ایستد .

به همه اینها اضافه کنید خود مجری برنامه را که با ابروهای تیغ زده رفتار ی دارد که با یک الگوی فاخر برای جوان و نوجوان ایرانی بسیار فاصله دارد . "شو منی" که با استفاده از درد ها و رنجهای مردمان  این جامعه برای خود و برنامه اش کلاهی دوخته و گا ه و  بیگاه به نظر می رسد بیشتر یک برنامه تبلیغاتی را می گرداند تا برنامه ای مناسب ماه رمضان.

 خنده ها و گریه های عصبی، رک گویی هایی که بسیاری اوقات مرز ادب و مروت را در قبال میهمانان فقیر برنامه رد می کندو میهمانی غالبا از قشر بسیار فقیر جامعه که باید با افتخار قصه های درد ناک خود را تعریف کنند . را ستی کدامیک از ما حاضریم اسرار مگو ،درد ناک و منزجر کننده خود را آنهم در مقابل ملیونها نفر تعریف کنیم ؛مگر آنکه...