حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه است. وی از نزدیکان فکری سید محمد خاتمی به شمار میرود و از جمله روحانیون نواندیشی است که تلاش میکند چهره روشنتر و مدرنتری از اسلام به جهان ارائه کند. میبدی در گفتوگو با آرمان درباره افشای فسادهای اقتصادی اخیر خاطرنشان میکند: «از ابتدای دولت احمدینژاد که شعارهای پوپولیستی مطرح میشد مشخص بود که «کاسهای زیر نیم کاسه»است. شعارهایی مانند دولت ما«پاکترین دولت تاریخ است»نشاندهنده این بود که این دولت از نظر روانی آبستن اتفاقاتی، به مانند فساد اقتصادی خواهد بود. کسی که واقعا برای خدمت به مردم آماده است هیچگاه خود را پاکترین دولت تاریخ قلمداد نمیکند. برخی از این شعار سوءاستفاده کردند و در دولتی که خود را پاکترین دولت تاریخ میخواند بزرگترین فسادهای اقتصادی را رقم زدند. هنگامی که احمدینژاد افراد شایسته کشور را خانهنشین کرد عدهای تازه به دوران رسیده با جیب خالی بر سر کار آمدند ».
در ادامه متن گفتوگوی «آرمان»با محمدتقی فاضل میبدی را از نظر میگذرانید.
آقای روحانی به چه میزان نسبت به وعدههایی که در زمان مبارزات انتخاباتی به مردم دادند موفق عمل کردهاند؟
آقای روحانی براساس اعتقاداتی که به حل مشکلات کشور داشتند در دوران انتخابات شعارها و وعدههایی به مردم دادند که به نظر من همچنان روی وعدههای خود ایستاده و از آن عدول نکرده است. مواضع و سخنرانیهای اخیر آقای روحانی نشان میدهد که ایشان همچنان اهتمام جدی برای محقق کردن وعدههای خود دارند. با این وجود بنده معتقدم آنچنان که توقع میرفت از آقای روحانی حمایت نشده است. هماکنون برخی در مجلس نه تنها دولت را همراهی نمیکنند بلکه در برابر سیاستهای دولت مانع تراشی نیز میکنند. این وضعیت بویژه درباره مجلس صادق است. برخی از نمایندگان مجلس نسبت به دولت رفتار مناسبی ندارند و در برابر اغلب سیاستهای داخلی و خارجی دولت موضعگیری از پیش تعیین شده میکنند. برای اینکه مشخص شود آقای روحانی به چه میزان نسبت به وعدههایی که به مردم داده است موفق عمل کردهاند در ابتدا باید چرایی و دلیل موانع پیش روی دولت را شناخت. نکته بعدی اینکه باید مشخص کرد اگر این موانع نبود دولت چه نوع عملکردی داشت و به چه دستاوردهایی میرسید. آقای روحانی برای حل مسائل اقتصادی از نقطه مناسبی کار خود را آغاز کرد که رفع تحریمها و حل مسائل سیاست خارجی بود. این بدین معنی است که ایشان مشکل را درست تشخیص داده و راهحل آن را نیز بهطور صحیح انتخاب کرده است. آقای روحانی هیچگاه عنوان نکردند تحریمها «کاغذ پاره» هستند و بلکه نقطه شروع مشکلات اقتصادی را برداشتن تحریمها تشخیص دادند. اقتصاد کشور ما وابسته به نفت است و در نتیجه برداشتن تحریمها برای ما دارای اهمیت است. آقای روحانی همچنین به دنبال این مساله بود که تعامل مثبتی با جامعه جهانی داشته باشد و پرونده هستهای ایران را به یک نتیجه مطلوب برساند. طبیعی است که دولتی که چنین برنامههایی در پیش گرفته است نیاز به همراهی و پشتیبانی دارد. بنده گاه مشاهده کردهام سخنانی درباره دولت عنوان میشود که برخلاف سیاستهای دولت و علیه دولت است. عمده این انتقادات هم نسبت به سیاست خارجی دولت آقای روحانی است. اگر منتقدین و مخالفان دولت اجازه میدادند که مشکلات خارجی ما با برخی از کشورها مانند عربستان سعودی حل میشد به احتمال قوی وضعیت فروش نفت ما هم بهتر میشد. برخی از مشکلاتی که هماکنون بر سر قیمت نفت به وجود آمده است ناشی از خصومت کشورهای منطقه است. اگر سیاست خارجی آقای روحانی بتواند مشکلات ما با این کشورها را مرتفع کند، فروش نفت و اقتصاد ما وضعیت مناسبتری پیدا میکند. ما نمیتوانیم برای همیشه با عربستان در یک حالت خصومت آمیز به سر ببریم. به هر حال در روابط بینالملل سیاستهای کشورهای مختلف نسبت به هم دچار تداخل و همپوشانی میشود. درباره فضای مدنی و تقویت احزاب هم آقای روحانی شعارهایی را مطرح کردند که توقع میرود بیشتر در این زمینه تلاش شود. به نظر من خانه احزاب باید دوباره راهاندازی شود. البته به نظر میرسد آقای روحانی قلبا دوست دارند که مسائل حل شود که البته این مساله نیاز به همراهی سایر نهادها دارد.
چرا آن چنان که توقع میرود برخی از آقای روحانی حمایت نمیکنند؟
این مساله به فرهنگ سیاسی ما باز میگردد که اغلب مسائل سیاسی را به صورت جریانی، حزبی و گروهی تحلیل میکنیم. این در حالی است که مساله ریاستجمهوری و دولت یک مساله فراجناحی و غیرحزبی است و نمیتوان به صورت جناحی به آن نگاه کرد. این مساله طبیعی است که تمامی احزاب و جریانهای سیاسی باید فعالیت داشته باشند اما هنگامی که رئیسجمهور کشور مشخص شد همه جریانها باید از وی حمایت کنند. نباید یک جریان سیاسی به دلیل اینکه در انتخابات موفق نشده است نسبت به رئیسجمهوری که با حمایت جریان مقابل بر سر کار آمده است موضع تخریبی در پیش بگیرد. هماکنون یک جریان سیاسی که در انتخابات ریاستجمهوری چهارمیلیون رأی در مقابل هجده میلیون رأی آقای روحانی داشته است احساس شکست میکند و به همین دلیل در پی جبران شکست خود به شکلهای دیگری هستند. همه ما باید به این مساله پایبند باشیم که جبران شکست یک جریان سیاسی نباید به آسیب رساندن به منافع ما ختم شود. هیچ شخص و گروهی اجازه ندارد منافع جریانی را بر منافع ملی ترجیح بدهد. جریان منتقد آقای روحانی در طول هشت سال گذشته از آقای احمدینژاد حمایت میکردند. دلیل این مساله هم این بود که آقای احمدینژاد را جزئی از جریان خود قلمداد میکردند. بدون شک مساله«جزء جناح ما» یا «هم حزبی بودن» یکی از معضلات فرهنگ سیاسی ما تلقی میشود. این مساله باعث میشود که یک جناح تنها از عینک حزبی به مسائل مختلف نگاه کند. حضرت علی (ع) به مالک اشتر فرمودند: «در همه کارها رضایت عامه را بر رضایت خاصه مقدم بدار». متاسفانه برخی، اصول اخلاقی را زیر پا میگذارند. به عنوان مثال در اتفاق نطق ناتمام آقای مطهری برخی از نمایندگان نباید به صورت جریانی به سخنرانی ایشان نگاه میکردند. به هرحال این اتفاقات مورد توجه رسانهها قرار میگیرد و از سوی آنها چنین القا میشود که برخی در مجلس حتی تحمل شنیدن سخنان متفاوت یکی از نمایندگان خود را هم ندارند. در نتیجه این مساله تنها به منافع گروهی مربوط نمیشود و بلکه به کلیت نظام و منافع ملی و مصالح عمومی مربوط میشود. اقداماتی که تندروها انجام میدهند یکی از بزرگترین موانع پیش پای دولت است.
آقای روحانی منادی گفتمان اعتدال هستند. گفتمان اعتدال چه رابطهای با جریان اصلاحطلبی دارد؟آیا اعتدال ادامهدهنده جریان اصلاحات است یا اینکه رویکرد جدیدی را در فضای سیاسی دنبال میکند؟
این مساله تنها به اختلاف در کلمات باز میگردد. بنده اصلاحطلبان واقعی را همان اعتدالیون قلمداد میکنم. افراط و تفریط در هر دو جریان سیاسی مضر است و به جامعه آسیب میرساند. خداوند در قرآن میفرماید: «ما شما را امت وسط قرار دادیم». این سخن به این معناست که اعتدال توصیه اسلام و قرآن است. در هشت سال گذشته ما شاهد افراط و تفریطهای زیادی از سوی دولت بودیم. یکی از بزرگترین عواملی که در هشت سال گذشته به کشور ضربه زد افراط در سیاست خارجی و تندروی در این زمینه بود. رئیسجمهور یک کشور بزرگ مانند ایران باید پایبند به خرد جمعی باشد. اگر شخص یا گروهی گمان کند که تمام حقیقت در اختیار اوست دچار افراط شده است. حقیقت را همواره باید در جمع و خرد جمعی جستوجو کرد. یکی از نکات مثبت جریان اصلاحطلبی احترام گذاشتن به غیر و محترم شمردن عقاید دیگران است. این مساله یکی از شعارهای آقای خاتمی در ابتدای تشکیل دولت اصلاحات بود. شعار اصلاحگری همواره این بوده است که دشمن را به دوست و رقیب را به رفیق تبدیل کند. اعتدال و اصلاحات در استراتژی با هم تفاوت نمیکند. هر دوی این گفتمانها منافع ملی را بر مسائل گروهی و جریانی ارجح میدانند و هر دو از افراط و تفریط پرهیز میکنند. کشور ما همواره بیشترین ضربه را از افراطیگری خورده است. دنیای سیاست دنیای عقل و خرد جمعی است و دوران انحصار گرایی به پایان رسیده است. در نتیجه بین اصلاحطلبی و اعتدال هیچ گونه مرز حایلی وجود ندارد و هر دو یک هدف مشترک دارند و آن حفظ نظام و پویایی و بالندگی بیشتر آن است.
دولت آقای روحانی باید از چه اشتباهات دولت آقای خاتمی پرهیز کند و نسبت به چه نقاط قوت آن باید تاکید داشته باشد؟
همواره همه دولتها با نقاط قوت و ضعف همراه بودهاند و هیچ دولتی وجود ندارد که خالی از نقاط قوت و ضعف بوده باشد. دولت آقای خاتمی هم مانند سایر دولتها دارای نقاط ضعفی بود. آقای خاتمی هم بارها به اشتباهاتی که دولت اصلاحات مرتکب شده اقرار داشته است. دولت آقای خاتمی با دو مشکل بزرگ مواجه بود. در دولت آقای خاتمی برخی افراد که در مجموعه جریان اصلاحطلبی تعریف میشدند شعارهای افراطی را مطرح کردند که با مصالح عمومی در تناقض بود. آقای خاتمی هم همواره از افراط گرایی رنج میبردند. همچنین برخی از روزنامهها که در دوران اصلاحات منتشر میشد به برخی مسائل دامن میزدند که به صلاح و مصلحت کشور نبود. با این وجود آقای خاتمی دارای یک منطق قوی بودند و معتقد بودند که دولتمردان باید حقیقت را به صورت شفاف برای مردم بازگو کنند. ایشان معتقد بودند دولتمرد نباید به گونهای سخن بگوید و به گونهای دیگر عمل کند. ایشان درمقاطعی که اشتباهاتی از دولت سر میزد از عذرخواهی کردن از مردم هیچ گونه ابایی نداشتند. دومین مشکل آقای خاتمی بحرانهایی بود که در مقاطع مختلف توسط تندروهای جریان مقابل برای دولت اصلاحات به وجود میآمد. این مساله هماکنون هم وجود دارد و آقای روحانی نیز با چنین مشکلی روبه رو هستند. در دولت آقای خاتمی «هرنُه روز یک بحران» شکل میگرفت و در دولت آقای روحانی نیز هر چند روز یک بار یک بحران اتفاق میافتد. در عین حال یکی از نکات مثبت کارنامه آقای خاتمی سیاست تنش زدایی از روابط خارجی ایران با سایر کشورهای جهان بود. آقای خاتمی با مساله فرهنگ وارد عرصه بینالمللی شد که از تاثیرگذارترین شگردها در روابط بینالملل محسوب میشود. این استراتژی ایشان باعث شد که شأن ایران در جامعه بینالمللی افزایش پیدا کند. در زمینه اقتصادی هم دولت آقای خاتمی کارنامه موفقی از خود برجای گذاشت. در دولت اصلاحات رشد اقتصادی افزایش پیدا کرد، تورم کم شد و کشور از نظر منابع ارزی وضعیت خوبی پیدا کرد. هماکنون وضعیت کشور نسبت به دوران آقای خاتمی هم در مساله سیاست داخلی و هم سیاست خارجی تغییر کرده است ونباید توقع داشت که آقای روحانی همان سیاستهای آقای خاتمی را دنبال کند. سیاست مقولهای است که تابع زمان و مکان خاص خود است. هر دولتی باید با توجه به مقتضیات زمان خود برنامهریزی کند و سیاستهایش را جلو ببرد. بنده وضعیت دولت آقای روحانی را روبه جلو و مثبت ارزیابی میکنم. مهمترین وعدهای که آقای روحانی به مردم داده حل کردن معضل معیشت مردم است که متاسفانه با توجه به تمام تلاشی که از طرف دولت در این زمینه صورت میگیرد هنوز این مشکل حل نشده است. به نظر من اگر آقای روحانی بتواند پرونده هستهای را به نتیجه مطلوب برساند بسیاری از مشکلات اقتصادی کشور هم حل خواهد شد.
در ماههای اخیر فسادهای اقتصادی افشا شده است که عمدتا ریشه در دولت گذشته دارد که حتی حلقه اول نزدیکان رئیسجمهور سابق هم در مظان اتهام فساد قرار گرفتند.
فساد اقتصادی مساله بسیار مهمی است که نیاز به بررسی و تحلیل دقیق و موشکافانه دارد. از ابتدای دولت احمدینژاد که شعارهای اینچنینی مطرح میشد مشخص بود که «کاسهای زیر نیم کاسه»است و برخی از کارشناسان چنین عاقبتی را برای دولت احمدینژاد پیش بینی میکردند. شعارهایی مانند دولت ما«پاکترین دولت تاریخ است»نشاندهنده این بود که این دولت از نظر روانی آبستن اتفاقاتی مانند فساد اقتصادی خواهد بود. کسی که واقعا برای خدمت به مردم آماده است هیچگاه خود را پاکترین دولت تاریخ قلمداد نمیکند. به هر حال در تمام کشورهای جهان فساد اقتصادی وجود دارد اما اینکه چرا در یک دولت خاص این مساله بسیار بزرگ و قابل توجه میشود جای تحلیل و بررسی دارد. آقای خاتمی هیچگاه چنین شعارهایی مطرح نکردند. اگر چنین فسادهایی در دولت آقای خاتمی رخ میداد مطمئن باشید مساله به همین جا ختم نمیشد و تندروها فشار بسیار زیادی به اصلاحطلبان وارد میکردند. شعار پاکترین دولت تاریخ تاحدی به سمت انحراف رفت. برخی از این شعار سوءاستفاده کردند و در دولتی که خود را پاکترین دولت تاریخ میخواند بزرگترین فسادهای اقتصادی را رقم زدند. برخی افراد از اول برای دست اندازی به بیت المال وارد دولت احمدینژاد شدند. هنگامی که احمدینژاد افراد شایسته را خانهنشین کرد عدهای با جیب خالی بر سر کار آمدند. دولت احمدینژاد خود را منادی اخلاق و گفتمان انقلاب اسلامی قلمداد میکرد. با این وجود هنگامی که انسان فسادهای اقتصادی به این گستردگی را در این دولت مشاهده میکند به این دولت مشکوک میشود که مبادا تمام این ظاهرسازیها برای توجه افکار عمومی صورت گرفته است. اینکه برخی از مسائل کشور به صورت تعمدی توسط دولت احمدینژاد رنگ و بوی خاص به خود میگرفت به نوعی برای اهل فن ایجاد شک میکرد که در این دولت اتفاقاتی در حال رخ دادن است که در آینده علائم آن روشن خواهد شد.
از گوشه و کنار شنیده میشود که احمدینژاد عزم خود را برای بازگشت به قدرت جزم کرده است. به نظر شما اگر احمدینژاد قصد بازگشت به قدرت داشته باشد با اقبال عمومی مواجه خواهد شد؟
اقبال دوباره مردم به احمدینژاد امری محال است. هماکنون تندروها نیز از وی حمایت نخواهند کرد. با این وجود هیچ کدام از تندروها حاضر نیستند در برابر احمدینژاد موضع بگیرند چرا که اعتقاد دارند اگر در مقابل احمدینژاد موضع بگیرند علیه منافع گروهی و جریانی خود موضع گرفتهاند. بسیاری از افراد که در گذشته از حامیان احمدینژاد بودند نگران و سرخورده شدهاند که چرا از چنین شخصی حمایت کردند که وضعیت کشور را به هم ریخت. در نتیجه بنده معتقدم هیچ گونه زمینهای برای بازگشت احمدینژاد یا شخصی با خصوصیات وی وجود نخواهد داشت. مطرح شدن چنین بحثی را هم من به صلاح کشور نمیدانم و معتقدم که مطبوعات کشور نباید به چنین بحثی دامن بزنند.
اصولگرایان هماکنون با چالشهای مختلفی از جمله مهیا نبودن زمینه وحدت و اجماع و همچنین عدم مرزبندی بین معتدلین و تندروها مواجه هستند. اگر قصد آسیبشناسی وضعیت اصولگرایان را داشته باشید به چه نکاتی اشاره میکنید؟
هیچ محوریتی برای جریانهای سیاسی مانند رأی مردم نیست. انتخابات ریاستجمهوری سال92نشان داد که اصولگرایان پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند و با اقبال مردمی مواجه نیستند. به همین دلیل اصولگرایان باید به دنبال بازسازی خود و به دست آوردن اقبال مردمی باشند. اصولگرایان باید در برنامهها و شعارهای خود تغییر ایجاد کنند و بر مقولاتی مانند آزادی و عدالت اجتماعی تاکید بیشتری داشته باشند. اگر قاطبه اصلی اصولگرایی شعارهای خود را بیشترمنطبق بر منافع ملی و مطالبه اصلی مردم قرار بدهد، میتواند جایگاه از دست رفته خود را باز بیاید. اما اگر همچنان تندروهای این جناح شعارهایی را مطرح کنند که برخلاف منافع ملی و خواست مردم است اصولگرایان به سر منزل مقصود نخواهند رسید. شخصیتهایی مانند مرحوم آیتا... مهدوی کنی هیچگاه با مواضع افراطی موافق نبودند. هماکنون آقای لاریجانی هم در مجلس با اقدامات افراطی موافق نیستند. با این وجود برخی از افراد بدون دلیل مسائل کشور را بزرگ جلوه میدهند و به شلوغکاری میپردازند. هماکنون اصولگرایی نیازمند تصفیه و پالایش است. اگر این پالایش صورت نگیرد همه اصولگرایان متضرر خواهند شد.
مجلس نهم دارای دو رویکرد نسبت به دولتهای احمدینژاد و روحانی بود. در ابتدا این مجلس حالت انفعالی نسبت به دولت احمدینژاد داشت به شکلی که احمدینژاد برخی از مصوبات مجلس را اجرا نمیکرد. در رویکرد دوم اما مجلس یک حالت واکنشی نسبت به دولت آقای روحانی در پیش گرفته است. چرا مجلس دچار چنین تغییر موضعی شد؟
برخی نمایندگان در برخورد با این دو دولت به صورت جناحی عمل میکنند. اگر بخش کوچکی از تخلفاتی که در دولت احمدینژاد اتفاق افتاد در دولت آقای روحانی رخ میداد مجلس نهم فریاد«وا اسلاما» سر میداد. برخی که امروز خود را مدافع ارزشها قلمداد میکنند در مقابل تخلفاتی که در دولت احمدینژاد صورت گرفت ساکت بودند و انتقاد نمیکردند. این نشاندهنده این مساله است که برخی از تندروها مسائل جناحی را بر منافع ملی ترجیح میدهند. نمایندگانی که در مقابل سیاستهای دولت گذشته سکوت کردهاند باید در پیشگاه ملت پاسخگو باشند.
انتخابات مجلس آینده برای هردو جریان سیاسی کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. آرایش سیاسی انتخابات مجلس دهم را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان با توجه با اینکه گام اول خود را در انتخابات ریاستجمهوری برداشتند، در انتخابات پیش رو تلاش میکنند حرکت اول خود را تکمیل کنند و با به دست گرفتن مجلس آینده از دولت حمایت بیشتری کنند. سرمایه اصلی اصلاحطلبان هم محوریتی است که حول شخصیت آقای خاتمی شکل میگیرد. همچنین اصلاحطلبان میتوانند از شخصیتهای بزرگ و ارزشمندی مانند آیتا... هاشمی بهره ببرند که میتواند کمک بزرگی به وضعیت اصلاحطلبان کند. مردم هماکنون به دولت آقای روحانی اعتماد پیدا کردهاند و گفتمان اعتدال توانسته در بین تودههای مردم جایگاه خود را به دست بیاورد. با این وجود اصلاحطلبان ابزار کافی برای ورود به انتخابات در اختیار ندارند. حتی این احتمال نیز وجود دارد که برخی از شخصیتهای اصلاحطلب رد صلاحیت شوند و اصلاحطلبان نتوانند با تمام توان خود در مبارزات انتخاباتی شرکت کنند. مردم در انتخاب افراد مورد نظر خود آزاد اند و نباید مطالبات آنها نادیده گرفته شود.